محمد میرزا در زمان ولیعهدى پدر خود عباس میرزا مأمور فتح هرات گردید و در حین محاصره هرات به علت فوت عباس میرزا، هرات را رها کرد و به مشهد رفت و از آنجا به دستور فتحعلى شاه عازم پایتخت گردید.فتحعلى شاه به پاس خدمات فرزند رشید خود عباس میرزا و علیرغم تمایلات فرزندان متعدد دیگر خود ، محمد میرزا را به ولیعهدى برگزید و او را با عدهاى سپاه به تبریز فرستاد و حکمرانى آذربایجان را به او سپرد.پس از کشته شدن میرزا ابو القاسم قائممقام(صدراعظم ایران)به امر محمد شاه،بعضى از حکام محلى خراسان سر به طغیان برداشتند و ترکمانان از راه گرگان به حمله و تهاجم مبادرت ورزیدند.
جوان و تاریخ- سبک زندگی
محمد میرزا در زمان ولیعهدى پدر خود عباس میرزا مأمور فتح هرات گردید و در حین محاصره هرات به علت فوت عباس میرزا، هرات را رها کرد و به مشهد رفت و از آنجا به دستور فتحعلى شاه عازم پایتخت گردید.فتحعلى شاه به پاس خدمات فرزند رشید خود عباس میرزا و علیرغم تمایلات فرزندان متعدد دیگر خود ، محمد میرزا را به ولیعهدى برگزید و او را با عدهاى سپاه به تبریز فرستاد و حکمرانى آذربایجان را به او سپرد.پس از کشته شدن میرزا ابو القاسم قائممقام(صدراعظم ایران)به امر محمد شاه،بعضى از حکام محلى خراسان سر به طغیان برداشتند و ترکمانان از راه گرگان به حمله و تهاجم مبادرت ورزیدند.محمد شاه با 80 هزار سرباز و تجهیزات کافى در ماه ربیع الثانى سال 1253 هجرى از راه دامغان و سمنان عازم خراسان شد و چون به بسطام رسید،در دشت خرم و با صفاى بسطام اردو زد.وضع افغانستان در آن موقع براى پیشرفت مقاصد محمد شاه از هر حیث مساعد بود،زیرا در هرات کامران میرزا پسر محمود میرزا از خاندان درانى که در سال 1245 هجرى بر افغانستان شمالى مسلط شده بود،حکومت مىکرد و در کابل دوست محمد خان از خاندان بارکزایى از سال 1242 هجرى نفوذى به هم رسانیده بود و به کمک فرزندان خود و بعضى از امراى محلى افغانستان شرقى بر آن ناحیه حکومت مىراند و دوست محمد خان به دربار ایران متمایل بود و محمد شاه مىتوانست به دستیارى او بر افغانستان شمالى دست یافته،نفوذ انگلستان را از افغانستان ریشهکن سازد.دستگاه فرمانفرمایى انگلیس در هندوستان یقین حاصل کرده بود که ایران براى بازیافتن حق حاکمیت خود در افغانستان شمالى دست به اقدامات جدى خواهد زد و نیز از تمایل دوست محمد خان به دربار ایران آگاه بود،به همین سبب در سال 1252 هجرى قمرى(1836 میلادى) یک هیئت بازرگانى به ریاست الکساندر برنز از طرف لرد اوکلند فرمانفرماى کل انگلیس در هند به کابل رفتند.دوست محمد خان براى تسلط بر پیشاور و هرات کمک مساعدت انگلستان را خواست و نیز پیشنهاد کرد حکومت انگلیسى در هند،امارت او را بر کابل به رسمیت بشناسد.هنگامى که هیئت اعزامى انگلستان در کابل بودند،کاپیتان ویتکاویچ به عنوان نمایندهى بازرگانى روسیه تزارى نیز به کابل رسید ولى دوست محمد خان که چشم امید به یارى انگلیسها دوخته بود،به نمایندهى روسیه چندان توجه نکرد؛بهویژه که نمایندهى مزبور که از ایران به قندهار رفته بود،کهندل خان برادر دوست محمد خان را در مخالفت با برادر و قیام علیه او تحریک و تشویق نموده بود.از طرف دیگر الکساندر برنز نمایندهى انگلیسى نیز به کهندل خان قول داده بود که در صورت حملهى نیروهاى ایران به قندهار او را یارى کند و به همین جهت برنز مورد سرزنش فرمانفرماى کل هند قرار گرفت.هیئت انگلیسى پیشنهاد دوست محمد خان را در مورد به رسمیت شناختن حکومت او در کابل و کمک و مساعدت مالى پذیرفتند لیکن دربارهى مسئله پیشاور به او توصیه کردند که براى استقرار حکومت خود در آن شهر با حکمران لاهور،رانجیت سنگه،وارد مذاکره شود و سالانه خراجى به او بپردازد.نتیجهى مذاکرات هیئت وقتى به لرد اوکلند رسید،با آن مخالفت ورزیده و به وسیلهى هیئت اعزامى به دوست محمد خان پیشنهاد کرد که اولا ویتکاویچ نمایندهى روسیه تزارى را از کابل اخراج کند و ثانیا از طرح دعاوى خود نسبت به ایالات و ولایاتى که رانجیت سنگه فتح و تصرف کرده است،دست بردارد.چون دوست محمد خان زیر بار پیشنهادهاى لرد اوکلند نرفت،مذاکرات برنز با امیر کابل و مأموریت هیئت اعزامى انگلیسى بىنتیجه ماند.سرپرسى سایکس،در کتاب تاریخ ایران،از قول کى 1نویسندهى دیگر انگلیسى، دربارهى این مأموریت مىنویسد:
«اگر برنز را گذارده بودند که نظریات خود را که عقل سلیم و منطق خود او ایجاد شده بود، عملى کرده و تجربیات خود را به مورد عمل بگذارد،شاید مىتوانست سردارهاى قندهار و امیر کابل را آشتى داده و برج و باروى محکمى در افغانستان،در مقابل حملهى ایران و آنتریکهاى روسیه برپا دارد».