در نظامهای سیاسی ای چون جمهوری اسلامی ایران که مفهوم عقلانیت تنها با معنای ابزاری آن تبیین نشده است و اهداف و ارزشهای جامعه به شکل توامان مورد توجه قرار گرفته اند مقوله تعهد و تخصص از جایگاه خاصی برخوردار گردیده است. اینکه یک فرد در جامعه به چه میزان نسبت به کار خود متعهد و چه مقدار متخصص است از مسائلی است که می تواند تبعات سیاسی خاصی را به همراه داشته باشد. بر همین اساس بر آن شدیم تا مصاحبه ای را با دکتر محمد صادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ترتیب دهیم که در ادامه می خوانید.
در آغاز بفرمایید که رابطه بین تعهد و تخصص را بهلحاظ مفهومی چگونه میبینید؟
این دو مفهوم در کشور و فرهنگ ما بهدرستی تعریف نشدهاند. به عبارت دیگر تعهد تنها به یک سری عقاید خاص محدود شده است و تخصص را نیز صرفا در بعد مهارتهای کاری تعریف کردهاند. درحالیکه این دو تعریف غلط است. اگر کسی مهارت کاری نداشته باشد و مسئولیتی را قبول کند اصلا این شخص متعهد نیست بلکه دروغ گوست و عمل وی به نحوی خیانت در امانت محسوب میشود. امکان ندارد بتوانیم از کسی که مهارت، توان و لیاقت انجام کار خاصی را ندارد بهعنوان متعهد بدون تخصص نام ببریم. پس اینگونه نیست بگویم یک آدمی متعهد هست ولی متخصص نیست. آدمی که متعهد هست و در هیچ حیطهای متخصص نیست اصلا متعهد نیست بلکه یک شخص به درد نخور و بی خاصیت است. به همین خاطر اگر شخصی متدین به معنای واقعی باشد حتما در عرصهای یا عرصههایی توانمند خواهد بود. عدهای که مفهوم تعهد را نمیفهمند این دو را از هم جدا کردند وگرنه امکان ندارد یک فرد دین دار و متدین پیدا کنید که این آدم بگوید من هیچی بلد نیستم و به هیچ دردی نمیخورم اگر این شخص به هیچ دردی نمیخورد پس دیندار هم نیست.
بهنظر شما در این سی و پنج سالی که از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی میگذرد روند بین تعهد و تخصص چگونه بوده است؟
شما با این سوالتان همان تفکیک غلط را که من همان آغاز بحث مطرح کردم تکرار میکنید.
البته بیشتر منظور من در بعد مصداقی موضوع است.
فرقی نمیکند. مثلا شما در هر نهادی که کار میکنید اگر رئیس شما شخص مومنی باشد حتما باید کار مربوط به آن نهاد را بلد باشد وقتی کار بلد نباشد اصلاً مومن نیست بلکه فردی دروغگوست.
اینجا بحثی که وجود میآید آنست که بسیاری بین کسی که ارزشی است و کسی که متخصص است بهطور مثال متخصصی که کراواتی، لائیک ولی در عین حال انسانی متخصص و بهاصطلاح کاربلد است فرق میگذارند بهنظر شما این میتواند در یک ساختار دینی جای داشته باشد؟
این فرد متعهد به اعتقاد خودش است. ببینید اگر کسی ارزشی باشد و کاری بلند نباشد این فرد دروغگوست ارزشی نیست.
خب بهنظر شما ما از افرادی که ارزشی نیستند ولی متخصص هستند میتوانیم استفاده کنیم یا نه؟
اگر کسی تخصص داشته باشد بهتعبیر شما ولی ارزشی نباشد این آدم متخصص هم نیست.
اما احساس میشود در تمایز شما بین تخصص و تعهد اشکالی وجود دارد اینطور نیست؟
بگذارید اینگونه بحث کنیم، فرض کنید پزشکی در پزشکی مهارت دارد ولی همین فرد شخص متدینی نیست و تعهد اخلاقی ندارد این شخص کسی است که با حیثیت و ناموس دیگران ارتباط دارد و ممکن است به ناموس مردم خیانت کند خب این فرد اصلا متخصص نیست کسی که پزشک باشد به معنی واقعی کلمه باید تعهد اخلاقی داشته باشد. آیا کسی میتواند جسم مردم را مداوا کند و به روح آنها آسیب بزند؟ قطعاً خیر. پزشک و متخصص واقعی کسی است که در عین امانتداری مهارتهای درمانگری داشته باشد.
در همین حرفه خود شما بهعنوان یک مدرس دانشگاه میتوان از فردی استفاده کرد که بگوییم ارزش معنوی بالایی دارد اما سواد کمی دارد ؟
اگر این فرد دیندار باشد و روزی صد رکعت نماز هم بخواند همه سالهای عمرش هم روزه باشد و بیسواد باشد این شخص اصلا متدین نیست. در سیستم دانشگاهی و به طور کل سیستم اداری ما به این دلیل مشکل زیاد است که یک سری افراد بی تخصص کارها و پست ها را اشغال کرده اند. اگر کسی متدین باشد حتما کار هم بلد است و اگر کسی کار بلد باشد حتما باید تعهد داشته باشد لااقل اگر تعهد دینی ندارد تعهد وجدان داشته باشد تعهد بهجامعهاش و وطن داشته باشد بالاخره باید به چیزی تعهد داشته باشد.
بهنظر شما سیستم گزینش کنونی در جامعه ما بهگونهای است که بتواند دو مفهوم تخصص و تعهد را همسو باهم پیش ببرد؟
واقعیت امر این است که سیستم گزینش ما در انتخاب افراد لایق خیلی موفق نبوده است چون که برای سنجش افراد لایق شاخصههای را مورد توجه قرار می دهد که چندان کارآمد نیست. ببینید الان حدود سی و پنج سال از انقلاب اسلامی گذشته هنوز خیلی از ملاکهایی که برای سنجش وجود دارد و در خیلی از گزینشها مورد توجه نیز قرار می گیرد این است که مثلا فلان داوطلب درحزب رستاخیز یا گروههای مسلح و معاند نظام عضویت داشته یا نه! خب کسی که الان میخواهد استخدام شود این آدم سال 72 یا 73 متولد شده است خب این فرد مگر میتواند در حزب رستاخیز عضویت داشته باشد. یک فرمی درست شده در سال شصت و هنوز همان فرم بهکار برده میشود. سوال میشود که شخص سابقه جبهه دارد خب معلوم است که ندارد.
بهنظر شما این چیزی که درباره سیستم گزینشی کشور میگویید کمی بزرگنمایی و بدبینانه نیست؟
من خودم برای اسم خودم احترام قائلم چیزی را که به زبان میآورم حتما دیدهام که میگویم الان فرمهای گزینشی که وجود دارد میتوانید ببیند.
بهنظر شما برای پیشبرد تمدن اسلامی در کشورمان باید چه رابطهای بین تعهد و تخصص برقرار شود؟
ما اگر تعریف درست تعهد و تخصص را جستجو کنیم آن وقت متوجه میشوید که این دو مفهوم واقعا یکی هستند این یکی از بزرگترین اشتباهات ما بوده که این دو مفهوم را دو امر جدا از هم قرار دادهایم. یکی از بزرگترین اشکالات اداری ما این است که مثلا میگویند این آقا متخصص است و دیگری متعهد است، این تقسیمبندی خیلی ساده و عوامانهای است که تا به حال انجام شده است در این نگاه اینگونه نتیجه گرفته می شود که اگر فلان آدم تخصص نداشته باشد اما تعهد داشته باشد پس خوب است بر همین اساس آمدیم آدم ناکارامدی را که ادعای دین داری داشته منصوب به یک کار تخصصی کرده ایم و او هم خرابکاری کرده است و در نهایت مردم را نسبت به دین و نظام مأیوس کرده ایم. از نگاه دیگر آمره اند و یک کار تخصصی را به یک متخصص بی تعهد سپرده اند آن وقت این شخص متخصص بی تعهد منشا فسادهای فراوانی شده است و پیامدهای آن هم کاملاً مشخص است. در نظامهای اداری هرچه فضا پیچیدهتر شود زیان این افراد که ادعای تخصص میکنند اما به هیچی، نه بخدا، نه به اخلاق، نه به وطن، تعهد ندارند بیشتر می شود. اگر قرار است که جامعه مطلوبی داشته باشیم باید یکبار دیگر مفاهیم مان بازتعریف کنیم . در آن بازتعریف متوجه میشویم که تخصص و تعهد نمیتوانند از هم جدا باشند یعنی امکان ندارد که فرد تنها یکی از اینها را داشته باشد.
در نهایت اگر نکته خاصی در این موضوع گفته نشده بفرمایید
جاهایی در نظام هست که افراد توانمند و لایق یعنی همان متعهدان به اصطلاح کاربلدی وجود دارند که دست به اقدامات بزرگی زدهاند. مثلاً افرادی که در صنایع دفاعی یا هستهای با تخصص توام با تعهد موجبات استقلال و خودکفایی ما در آن حوزه را رقم زده اند. اینگونه افراد کم توقع دقیقا مصداق نمونه اعلای متعهدین متخصص اند. شهدای مشهوری ما در این زمینهها داریم و کسانی که هنوز هم گمنام اند.