" عبدالحمید دوم "سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ تا ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ در قلمرو عثمانی حکومت کرد.صدراعظم او در تلاش برای اصلاح دولت به طراحی مشروطیت و ایجاد مجلس قانونگذاری اقدام کرد.قانون اساسی جدید، آزادی فردی را تضمین میکرد در حالی که هنوز اختیارات اساسی با سلطان بود.
"ملک عبدالحمید دوم" پادشاه عثمانی در تبعید
" عبدالحمید دوم "سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ تا ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ در قلمرو عثمانی حکومت کرد.صدراعظم او در تلاش برای اصلاح دولت به طراحی مشروطیت و ایجاد مجلس قانونگذاری اقدام کرد.قانون اساسی جدید، آزادی فردی را تضمین میکرد در حالی که هنوز اختیارات اساسی با سلطان بود. فشار از جانب اروپا سلطان عبدالحمید را وادار ساخت تا با قانون اساسی موافقت نماید، اما او در سال ۱۸۷۸ مجلس را منحل کرد و بار دیگر حکومت مطلقه را برقرار کرد.سلطان عبدالحمید با ساخت مدارس، مساجد، خطوط آهن و تلگراف در جهت پیشرفت ترکیه گام برداشت.عبدالحمید از نظر فکر و جهان بینی خیلی آگاهانه فکر میکرد و بارها میگفت جنگ عثمانی با ایران و اختلاف ترکیه با ایرانیها نتیجه و ثمره آن برای انگلیس بوده است وی معتقد بود اسلام و مسیحیت دو دیدگاه مختلفاند و وحدت وجمع آنها در یک تمدن غیر ممکن است.سلطان عبدالحمید بسیار بر روی یهودیان بدبین بود و در گوشه وکنار از رشد و پیشرفت آنها بشدت جلوگیری میکرد.انگلیس و یهودیها در جهت سقوط قدرت عثمانیها برنامهریزی کردند، شریف حسین را در حجاز بعنوان خلیفه مسلمین مطرح و حزب اتحاد و ترقی را در داخل و خارج ترکیه تقویت نمودند و اکثر افراد در اداره استخبارات و امنیت عثمانی را با پول خریداری نمودند.جمعیت اتحاد و ترقی در بین دانشجویان ترک در اروپا و استانبول شروع به تحریک ناسیونالیست ترکی نمودند و کلمه ترکی را در جای کلمه عثمانی قرار دادند و در فاصله کوتاهی احزاب و تشکیلات غیره دینی و ضد دینی تشکیل شده همگی با هم متحد شدند و بالاتفاق در خواست عزل سلطان عبدالحمید را کردند.سرانجام این فشارها مجلس عثمانی را وادار به اتخاذ تصمیمی عجیب کردند و عبدالحمید را در سال ۱۹۰۹ با فتوای شیخ الاسلام ضیاءالدین افندی عزل و بجای وی محمدشاه را بعنوان سلطان عثمانی تعیین کردند.جواب سلطان عبد الحمیدبه درخواست یهودیان برای تشکیل حکومت یهودی در فلسطین:به دکتر هرتزل بگویید که در اینباره نقشههای جدیدی را طرح ریزی نکند، چرا که من نمیتوانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کرده است و آن را با خونش آبیاری کرده است. پس یهود پولهای میلیونی خود را نگه دارد و اگر روزی دولت خلافت پارهپاره گشت میتوانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بدست بیاورند. اما تا زمانی که من زنده هستم اگر بدنم تکهتکه شود برای من آسانتر از آن است که ببینم فلسطین از دولت عثمانی جدا گشته است و این امریست که هرگز متحقق نخواهد شد. من هرگز نمیتوانم راضی شوم که بدن ما در حالی که زنده هستیم تکهتکه شود.