جوان و تاریخ: تداوم روندی که در عصر رضاخان آغاز شده بود در زمان حاکمیت فرزندش نیز قابل مشاهده است، فریدون هویدا در توصیف اوضاع اقتصادی ایران در اواسط دهه 30 و پانزده سال پس از به قدرت رسیدن محمد رضا پهلوی چنین نوشت:
« علی رغم برکناری زاهدی، اوضاع اقتصادی کشور روز به روز بدتر می شد. گرچه که بعد از سقوط مصدق بهره برداری از نفت ایران را کنسرسیومی متشکل از کمپانی های غربی به عهده گرفت و درآمد ایران هم از بابت فروش نفت ( به صورت دریافت 50 درصد سود) به مراتب بیشتر از گذشته شد؛ ولی به خاطر فساد گسترده و عدم کارآیی در امور کشور، تمام درآمد نفتی به هدر می رفت و یک بار دیگر، ایران در معرض تهدید ورشکستگی قرار گرفته بود.
بورس بازی مستغلات و زمین اقتصاد ناسالمی بوجود آورده بود و طبقه جدیدی که از این راه ثروتمند شده بودند. در برابر قدرت فئودال ها عرض اندام می کرد. بودجه ی دولت متکی به کمک های آمریکا بود و صاحبان مشاغل آزاد کمبود نقدینگی خود را با وام گرفتن از تجار بازار با بهره های گزاف جبران می کردند. بیکاری هردم فزونی می گرفت و به دنبال آن موج ناآرامی های سیاسی و اجتماعی نیز افزایش یافت. »