برای نخستین بار از جنگ جهانی دوم، اسناد مهمی از اشغال ایران به دست متفقین در نمایشگاهی با عنوان «ایران در اشغال» به نمایش درآمد. این نمایشگاه به مناسبت هفتادمین سالگرد پایان اشغال کشورمان به دست متفقین (3 شهریور 1320) در محل گنجینه اسناد ملی برپا گردید.
اسحاق صلاحی، مشاور فرهنگی رئیس جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در مراسم گشایش این نمایشگاه با اشاره به شکست آلمان در جنگ جهانی اول گفت: متفقین برای پیروزی بر سوسیالیسم شوروی، آلمان را احیا کردند و هیتلر هم برای جبران حقارتهای ناشی از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، آتش جنگی را شعلهور کرد که دامن متفقین را هم گرفت.
وی تاکید کرد: آنچه در جنگ جهانی دوم شاهدش بودیم، بر اساس قانون جنگل و تنازع بقا اتفاق افتاد و در پی آن میلیونها انسان بیگناه کشته و میلیونها انسان بیگناه معلول شدند.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی سپس به اعلام بیطرفی دولت ایران در جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت: علیرغم این اقدام، متفقین حمله به ایران را در دستور کار خود قرار دادند و صبحگاه 3 شهریور 1320 شوروی و انگلیس از شمال و جنوب ایران را آماج حملات ویرانگر خود قرار دادند.
صلاحی افزود: در این حملات خانمانسوز هزاران نفر کشته شدند و موجب فقر و ویرانی و فساد اقتصادی و هرج و مرج سیاسی در ایران شد. انگلیس و آمریکا و شوروی از ایران به عنوان «پل پیروزی» استفاده کردند، اما هیچ سهمی از این پیروزی برای ایران قائل نشدند و حاضر نشدند ریالی از خسارتهای تحمیل شده به این سرزمین را بپردازند.
مشاور فرهنگی رئیس جمهور سپس به اقدامات دولت برای بازپسگیری غرامت ایران از جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت: در پی تلاشهای ریاست جمهوری، کتابهایی در 5 جلد حاوی اسناد این جنگ چاپ شد و ما هم در سازمان اسناد و کتابخانه ملی باید سهم خودمان را در این زمینه ایفا میکردیم.
وی با اشاره به برپایی نمایشگاهی شامل اسناد خسارتهای ایران در جنگ جهانی دوم در شهریور ماه سال 1389، برگزاری نمایشگاه «ایران در اشغال» را دومین گام مهم سازمان متبوعش در جهت تنویر افکار عمومی داخلی و خارجی در این زمینه برشمرد و آن را اقدامی مناسب در جهت بسترسازی برای انجام پژوهشهای مناسب توسط محققین و فرهنگسازی برای احقاق حقوق پایمال شده ایرانیان در این جنگ عنوان کرد.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی همچنین با یادآوری تلخیهای اشغال ایران در شهریور 20 از سوی متفقین، گفت: 70 سال پیش در چنین روزهایی پدران و اجداد ما زیر چکمههای دشمنان قسمخورده دیروز و امروز ما شوروی و انگلیس به رهبری آمریکا افتادند و وظیفه ماست که این گذشته را برای نسل امروز به تصویر بکشیم.
نمایشگاه «ایران در اشغال» شامل صدها سند و آلبومهای تصویری و صوتی از نارضایتی آمریکا، انگلیس و شوروی از حضور اتباع آلمانی در ایران، ارتباطات دولت ایران با آلمان، ورود آوارگان لهستانی، هرج و مرج در کشور، شورش علیه استعمارگران، تجاوز استعمارگران به نوامیس و حریم خانه و خانوادههای ایران، رواج فساد در دستگاههای دولتی است و صلاحی ابراز امیدواری کرد این نمایشگاه فتح بابی برای انجام مطالعات عمیق توسط پژوهشگران و تلنگری به سازمانهای دیگر برای جمعآوری اسناد بیشتر در این رابطه باشد.
در این مراسم همچنین امیرمسعود شهرامنیا معاون اسناد ملی در سخنانی با اشاره به پیگیری دولت برای دریافت غرامت ناشی از اشغال ایران از سوی متفقین و خسارتهای کشورمان در جنگ جهانی دوم، برگزاری نمایشگاه «ایران در اشغال» را از ماموریتهای محوله به معاونت متبوعش در این راستا برشمرد.
وی از برگزاری همایشی با همین موضوع (اشغال ایران در جنگ جهانی دوم) در ماه آینده در محل گنجینه اسناد ملی خبر داد.
شهرامنیا با اشاره به گذشت 70 سال از اشغال ایران از سوی متفقین در جهان جنگ جهانی دوم، گفت: اگرچه این اشغال 4، 5 سال بیشتر استمرار پیدا نکرد، خاطرات تلخی برای ایرانیان به جای گذاشت و خسارتی به بار آورد که در طول تاریخ هیچ گاه جبران نشد.
معاون اسناد ملی یادآور شد: این اسناد نشان میدهد کسانی که مدعی صلح و آرامش هستند، چگونه به یک کشور بیطرف حملهور شدند و ما در این نمایشگاه هم فقط مشتی از خروار را به نمایش گذاشتهایم و دهها سند دیگر مرتبط با این مسئله در آرشیو گنجینه اسناد موجود است و از آنها نگهداری میشود.
بر اساس این گزارش، با فرا رسیدن شهریور ماه سال 1390 ایران، هفتادمین سالگرد اشغال خود را به دست متفقین پشت سر میگذارد. هرچند سالها از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد، اما خاطرههای تلخ آن، هنوز از ذهن ایرانیان پاک نشده است. گرچه متفقین ایران را «پل پیروزی» نامیدند، اما هرگز سپاسگزار نقش حیاتی کشور ما در روند پیروزی خودشان نبودند و نتوانستند رنجهای مردم این کشور را که سالها، ضرب پوتین سربازانشان را بر خاک خود برتابیدند، جبران کنند.
اسناد باقیمانده از آن برهه تلخ تاریخی، یادآور دخالتهای متفقین در تمام عرصهها و عمق فاجعهای است که بر این ملت روا داشتند و نمایشگاه مذکور در همین راستا از سوی اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات سازمان اسناد و کتابخانه ملی و با هدف روشنگری افکار عمومی در زمینه آنچه در تاریخ جنگ شاهد آن بودهایم، برپا شده است.
این در حالی است که در شهریور ماه سال گذشته، گزینهای از سندهای مرتبط با خسارتهای جنگ، در نمایشگاه اسناد خسارت جنگهای جهانی دوم به نمایش درآمد و صبح امروز (سهشنبه 15 شهریور) نمایشگاه «ایران در اشغال» برپا شد و در آن تلاش شده تا اسنادی با موضوعهای مختلف در باب جنگ جهانی در اختیار علاقه مندان تاریخ این مرز و بوم قرار گیرد.
در این نمایشگاه، نمونه سندهایی از پیامدهای ناگوار جنگ مانند ورود نیروهای اشغالگر به مناطق مختلف و بازخورد آن، غارت و تخریب اموال مردم، قحطی و گرسنگی، شیوه بیماری ها، قراردادهای تحمیلی، افزایش فعالیت احزاب وابسته، پدیدار شدن احساسات قومی در کردستان و آذربایجان به تحریک متفقین و مسلح کردن این قومیت ها علیه تمامت ارضی کشور، دستیابی مستشاران خارجی به پست های کلیدی وزارتخانههایی چون دارایی و پیدایی تورم و تنگناهای مالی در کشور، برای نخستین بار به معرض دید عموم گذاشته شده است.
برای آشنایی بیشتر با این اسناد، آشنایی هر چه بیشتر با چرایی و چگونگی آغاز این جنگ که بسیاری از کشورها را مانند ایران درگیر خود ساخت، خواندن بخشی از آنها خالی از فایده نیست که در زیر مختصری از آن ذکر خواهد شد؛
تحلیلگران، لغزشهای موجود در عهدنامه ورسای (هفتم می 1919 میلادی)، پیامدهای بحران اقتصادی سال 1929 و از همه مهمتر، رقابت سیاسی فاشیسم و دموکراسیهای غربی و مارکسیسم را، کارساز برشمردهاند. هیتلر که در مقام آغازگر جنگ، شکست آلمان را، پیامد توطئه یهودیان و کمونیستها میدانست، نه تنها خواستار تجدیدنظر در عهدنامه ورسای شد، بلکه با طرح شعار برتری کامل نژاد ژرمن و حق گسترش قلمرو آلمان تا سرزمینهای اسلاو در اروپای مرکزی و شرقی، نفوذ خود را در دیگر نقاط جهان نیز دامن زد. علاوه بر آلمان نارضایتی موجود در ژاپن و همچنین تحریم اقتصادی ایتالیا در جامعه ملل، این سه کشور را به سوی گسترش ابزارهای جنگی و کشورگشایی کشاند و این ستیزهجوییها، سرانجام بهانههای لازم را برای آغاز جنگ جهانی دوم فراهم ساخت.
اما ایران ما در زمان اوج قدرت نازیها در آلمان، به دستور رضا شاه، کابینه جوانی به نخست وزیری متین دفتری روی کار آورد که هدف گیری آن، نزدیک شدن به آلمان بود و ارمغانش، گسترش روابط تجاری و صنعتی دو کشور و آمدن مستشاران آلمانی به ایران.
از دیدگاه رضا شاه، اعلام بی طرفی، بهترین موضع در برابر جنگ به شمار میرفت؛ اما به زودی با تهدیدهایی روبرو شد که اخراج مستشاران آلمانی را از کشور نشانه میرفت. آخرین تهدید، یادداشت مشترک انگلیس و روسیه در 25 مرداد 1320 بود که به منزله اتمام حجت به ایران شمرده میشد و با دریافت نشدن پاسخ از مقامهای مسئول، اشغال ایران را در سوم شهریور 1320 به دنبال داشت.
هنگامی که ایران به اشغال متفقین درآمد، موجی از هرج و مرج و آشفتگی سراسر کشور را فرا گرفت. بسیاری از فرماندهان ارتش و افسران ارشد گریختند و جز مقاومتهای پراکنده، تلاشی برای جلوگیری از پیشروی اشغالگران به عمل نیامد. پس از اندکی با صلاحدید قوای اشغالگر و طی قراردادی مشهور به اتحاد سه گانه، نیروهای آمریکا نیز به جمع آنان پیوست و تمام امکانات دریایی، زمینی و هوایی کشور به نام پل پیروزی با زور و فشار متفقین به خدمت جنگ و حمل محمولههای نظامی از ایران به شوروی درآمد.
اشغال ایران را به دست متفقین میتوان آغاز دورهای پرتنش در تاریخ کشور دانست و پیامدهای عمده و تلخ این اشغال، عبارت بود از: پالمال شدن تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی کشور و روی کار آمدن دولتهای دست نشانده، دخالت بیگانگان در مسائل سیاسی، اقتصادی کشور، پیدایش احزاب سیاسی گوناگون و آشفته شدن فضای سیاسی کشور، پشتیبانی بیگانگان از روی کارآمدن جمهوری آذربایجان و کردستان، قحطی و گرانی نیازمندهای عمومی، تحمیل خسارتهای مختلف جانی، مالی و حیثیتی به ملت، ورود مهاجران جنگ (لهستانیها) به کشور که افزون بر افزایش مشکلات قحطی، زمینه شیوع برخی بیماری ها را هم فراهم آورد، در خدمت جنگ درآمدن تمام امکانات حمل و نقل زمینی، هوایی و دریایی ایران، بیگاری کشیدن از نیروهای کار ایران با پرداخت کم ترین دستمزد، به یغما رفتن منابع نفتی کشور، اعمال شدن سیاستهای استثمارگرانه پولی مهاجمان و تحمیل مخارج ارتش اشغالگر و هزینههای کمک رسانی به شوروی بر ملت ایران، کاهش درآمدهای گمرکی در اثر توقف واردات به کشور، غیرعملی بودن جمعآوری مالیاتها به علت هرج و مرج در سراسر کشور، فشارهای اقتصادی ناشی از تورم، انتشار اسکناس فاقد پشتوانه و شیوع انواع بیماریهای واگیردار.
پس از خودکشی هیتلر، دولت جدید آلمان تقاضای ترک مخاصمه کرد و اندک اندک آتش جنگ به خاموشی گرائید. روز 18 اردیبهشت 1324 که چرچیل پایان جنگ دوم جهانی را اعلام کرد، 101 تیرهوایی در تهران شلیک شد و در سراسر کشور، تعطیل عمومی اعلام شد.
در 29 اردیبهشت دولت ایران ضمن ارسال یادداشتهایی برای سفارتخانههای آمریکا، انگلستان و شوروی، آز آنها خواست تا نسبت به خارج کردن نیروهای خود از ایران اقدام کنند. با آنکه نیروهای متفق متعهد شده بودند که پس از پایان جنگ خاک کشور ما را ترک کنند.زمامداران کرملین، به رغم تعهدات خود، با هدف نهایی فشار آوردن بر دولت ایران برای به چنگ آوردن امتیاز نفت استانهای شمالی، با بهرهگیری از دو حزب دموکرات آذربایجان و کردستان و همچنین حزب توده برای فشار بر دولت، حاضر به بیرون کشیدن نیروهای خود از کشور ما نبودند اما سرانجام بر اثر فشارهای بین المللی و ایستادگی مردم غیور کشورمان نتوانستند به آرزوی خود دست یابند و به ناچار خاک میهنمان را ترک کردند.
با خروج آخرین نیروهای متفقین به ظاهر خاک وطن از نیروهای بیگانه خالی شد، اما پیامدهای ناگوار زمان اشغال، سالها بر تمامی امور سایهای شوم انداخت و موضوع کتابها و مقالههای فراوانی شد که منابع اولیه آنها اسنادی است که از آن زمان به یادگار مانده است.
اسناد به نمایش درآمده در نمایشگاه «ایران در اشغال» برای نخستینبار از آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی خارج و به معرض دید عموم گذاشته شده است. این اسناد حاوی 130 برگه سند و 23 عکس درباره جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین و پیامدهای آن است.
از جمله مهمترین سندهای به نمایش درآمده، بیانیه اعلام بیطرفی دولت ایران در جنگ جهانی دوم در تاریخ 12/6/1318 هجری شمسی است که به امضای نخست وزیر وقت اسدالله علم رسیده است.
در کنار این نمایشگاه نمایشگاه «خاطرههایی از جنگ جهانی دوم» هم برپا شده که با انعکاس خاطراتی مهم از اشغال ایران، تلخیهای یورش متفقین به ایران را به یاد میآورد.
این نمایشگاه نیز شامل 13 خاطره از حضور ارتش بیگانه در ایران در هنگام جنگ جهانی دوم است که منابع تاریخ شفاهی موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برداشت شده است. این خاطرهها به وسیله افرادی نقل شده است که خود در زمان وقوع جنگ جزو نظامیان ارتش ایران و یا از شاهدان عینی رخدادهای جنگ در ایران بودهاند. از مجموعه 12 راوی این خاطرات، اینک 10 تن از آنها در میان ما نیستند و درگذشتهاند؛ قدیمی ترین مصاحبه، مصاحبه دکتر امیر شاپور زندنیا، دکتر غلامحسین بیگدلی و دکتر محمود شروین است که در سال 1373 انجام شده و متاخیرترین مصاحبه، مصاحبه با آقایان عبدالرحیم جعفری و دکتر عنایتالله رضا است که در سال 1386 انجام شده است.
حجت الاسلام علی دوانی، مهندس رحمتالله مقدم مراغهای، منوچهر آتشی، دکتر جواد امینی، دکتر سیفالله وحیدنیا، علی اکبر بهمنش، نصرتالله خازنی و دکتر امیر شاپور زندنیا هم از دیگر روایانی بودهاند که در قالب مصاحبه، خاطراتی از جنگ جهانی دوم را بازگو کردهاند.اهمیت این اطلاعات در این است که با مطالعه آنها، خواننده خود را در شرایط تاریخی جنگ جهانی دوم در ایران حس میکند و شرایط اجتماعی آن روز برای او ملموس خواهد شد. در واقع همچنانکه شهادت شاهدان عینی در محاکم قضائی مورد توجه خاص قضات قرار میگیرد، در اینجا نیز شهادت شاهدان عینی وقایع جنگ جهانی دوم جهانی در ایران، به قضاوت پژوهشگران تاریخ کمک کرده و آنها را در دریافت درست واقعیتها یاری کردهاند.در اینجا خاطرات سه تن از روایوان مذکور خواهد آمد که برای مخاطبان وبه ویژه نسل جوان خالی از لطف نیست:
«در زمان جنگ جهانی دوم وضع اجتماعی خیلی بد بود. مشکلات زندگی بسیاری وجود داشت. از نظر بهداشت اپیدمی زیاد شد. یک اپیدمی تیفوس آمد که کلی کشتار کرد. آنتی بیوتیک هنوز آن طور موجود نبود. بعد یک تب راجعه آمد. در اواسط تحصیل طب ما بوده پنیسیلین پیدا شد و پنی سیلین که پیدا شد، خیلی از بیماریهای عفونی درمان شد. البته پنیسیلین آن موقع مثل حالا نبود. باید در یخ نگهدارند و سه ساعت به سه ساعت بگذارند در وزارت بهداری که موافقت کند که به مریض بدهند یا ندهند. آن زمان دولتها گرفتار جنگ و مشکلات زمان جنگ بودند که مشکلات فوقالعادهای بود. مدیریت هم خوب نبود سیستم هم فاسد بود. درباره بود و بند و بستها و آن چیزهای زمان خودش را که دیگر آدم میتواند حدس بزند. (دکتر جواد امینی 2/2/1377)».
«در زمان جنگ جهانی دوم، ما دو کشتی جنگی در خوزستان داشتیم، کشتی پلنگ که از ایتالیا خریده بودند و در آبادان ما بچهها به تماشا میرفتیم و خیلی لوکس بود و به قول معروف عروس کشتیها بود. یکی هم کشتی ببر در خرمشهر، ما کشتی پلنگ را زیاد میدیدیم. توپهای خوبی داشت، منظره خوبی داشت و حدود 100 نفر هم بحریه داشت. شب این افسرها را برده بودند در باونده (منطقه شرکت نفت) مست کرده بودند و کشتی بیفرمانده بود. سوزنهای توپها را درآورده و گریس کاری کرده بودند که توی گریس بماند. از طرف انگلیس ها شب موعود حمله شد، از این طرف یک توپ بنا شد که جواب دهد. توپ را طوری نشانه گرفته بودند که به انبار اسلحه زدند و ما شعله سوختن انبار اسلحه را میدیدیم. بعد معلوم شد که کشتی آتش گرفته و دو سه ساعت بعد غرق شد. (حجتالاسلام علی دوانی 4/8/1378)».
«یک روز تاثرآور در دوران خدمت نظام وظیفه من این بود که ما که شبها بیداری کشیدیم برای حفظ این سلاحها دستور رسید که باید همه اینها را تحول قوای روس بدهیم. حتی من اعتراض کردم که آقا، آمریکاییها، انگلیسیها، فرانسویها به اندازه کافی مهمات و سلاح به روسیه از طریق راه آهن ایران می فرستند، دیگر چه نیازی است که این مختصر سلاحهایی که داریم را هم بگیرند. ولی متاسفانه این مقاومت ما به نتیجهای نرسید؛ جلوی چشم شاهد این بودم که با کمال تاثر نگاه میکردیم که تحویل ارتش شوروی میدهیم اینها را. مسئله دیگر این بود که وقتی جنگ شروع شد بنده از طرف لشگر دو به سرپرستی گروهان 35 پیاده نظام مامور شدم که بروم پاتاق کرمانشاه تا در واقع جلوی زره پوشان ارتش انگلیس را که از آنجا عبور میکنند، سد کنیم و بگیریم. بنده جزء سپاه غرب بودم. در حدود 4، 5 روز مشغول زد و خورد با انگلیسیها بودیم و متاسفانه شش نفر از افراد من به شهادت رسیدند. عجب هم این بود که خبر متارکه به ما دیر رسیده بود و ما همچنان مشغول جنگیدن بودیم. اگر به موقع میرسید شاید این عده تلفات نمیدادیم و آنها کشته نمیشدند. (نصرتالله خازنی 8/4/1382)».