"دسیوس" امپراتور روم در حدود قرن سوم میلادی است که به سبب شکنجه دادن مسیحیان معروف است .امپراتور «دسیوس» در عربی و پارسی به «دقیانوس» شهرت دارد."اصحاب کهف" که ماجرایشان در «قرآن» آورده شده را معاصر این امپراطور دانستهاند.
عهد دقیانوس
4 بهمن 1394 ساعت 18:42
"دسیوس" امپراتور روم در حدود قرن سوم میلادی است که به سبب شکنجه دادن مسیحیان معروف است .امپراتور «دسیوس» در عربی و پارسی به «دقیانوس» شهرت دارد."اصحاب کهف" که ماجرایشان در «قرآن» آورده شده را معاصر این امپراطور دانستهاند.
جوان و تاریخ- گفتگو و تاریخ شفاهی
"دسیوس" امپراتور روم در حدود قرن سوم میلادی است که به سبب شکنجه دادن مسیحیان معروف است .امپراتور «دسیوس» در عربی و پارسی به «دقیانوس» شهرت دارد."اصحاب کهف" که ماجرایشان در «قرآن» آورده شده را معاصر این امپراطور دانستهاند.آنطور که در متون مذهبی گفته شده است، اصحاب کهف چند تن از مردم مناطق آسیای صغیر بودند که به مسیحیت گرائیدند. وقتی حاکمان از هویت آنها مطلع گشتند، یک شب به آنان مهلت دادند تا در عقیده خویش تجدید نظر کنند و از مسیحیت دست بکشند اما آنها فرار کردند و در خارج شهر به کوه «بیجلوس» پناه بردند و در یکی از شکافها و غارهای سختگذر کوه که دور از انظار عابرین بود پنهان شدند آنطور که در متون مذهبی گفته شده، این افراد در غار به خواب رفتند و سیصد و اندی سال بعد از خواب بیدار شدند؛ آنها تمام این مدت را در آن غار بودند. در طول این مدت "دسیوس" کشته شد و اوضاع و احوال به نفع مسیحیان تغییر کرده بود .اصحاب کهف پس از بیدار شدن گمان کردند که تنها نیمی از شب و روز را خفته اند .احساس صعف میکنند و نیازمند خوراک میشوند؛ بنابراین یکی از آنان به نام "تملیخا" با چند سکه به مهر «دسیوس» به بازار میرود تا آذوقه خریداری کند. "تملیخا" وقتی به شهر میرسد، خانهها و بازارهای شهر عجیب میبیند .او به نانوایی می رود و سکۀ عهد «دسیوس» را به نانوا نشان می دهد و نان درخواست می کند .نانوا که از شکل و مهر سکه تعجب میکند از تملیخا میپرسد:این سکه از کجا آوردی؟ "تملیخا" می گوید: مگر مهر «دسیوس» را نمیبینی؟ نانوا و "تملیخا" سرگرم گفتگو و مشاجره بودند که یکی از افسران حکومتی می رسد و "تملیخا" را نزد فرماندار شهر برد. فرماندار شهر وقتی سکه «دسیوس» را دید، آنرا شناخت؛ و پس از بررسی آن با روحانیون مسیحی متوجه موضوع میشود .بنابر این فرماندار با عدهای از همراهان و "تملیخا" به جانب غار میروند"تملیخا" از فرماندار میخواهد تا اجازه دهد اول خودش به داخل غار برود و این جریانات را برای دوستانش بازگو کند "تملیخا" داخل غار می شود تا دگرگونی مذهب در امپراطوری روم و مرگ «دسیوس» را برای یاران خویش تعریف کند.فرماندار و همراهانش مدتی در انتظار میمانند، ولی در نهایت صبرشان لبریز گشته و خود وارد غار میشوند، اما هیچ اثری از اصحاب کهف ندیدند .مردم بر فراز غار اصحاب کهف مسجدی میسازند تا یاد آنها زنده بماند .برخی، محل غار اصحاب کهف را در میان دو روستای «رقیم» و «ابوعلند» واقع در هفت کیلومتری امان پایتخت اردن دانستهاند، که بر فراز آن نیز مسجدی کشف شده است. برخی دیگر، آن را در دمشق پایتخت سوریه و گروهی دیگر محل آن را غار افسوس در ایونیه ترکیه دانستهاند.گذشته از جریان مذهبی، داستان اصحاب کهف در فرهنگ و ادبیات ما هم راه پیدا کرد .بسیاری از مردم عهد یا دوره دقیانوس را، دورانی بسیار کهن میپندارند .مثلاً برای کهنه نشان دادن و منتصب دانستن چیزی (وسیله یا تفکر) به دوران گذشته، آن را متعلق به عهد دقیانوس میدانند، که اشاره دارد به سکۀ عهد دقیانوسی اصحاب کهف که متعلق به دورانی کهن و سیصد و اندی سال قبلتر بود و در زمانه جدید کاربردی نداشت
کد مطلب: 22940