در فرهنگ سیاسی نخبگان ایرانی واژه هایی چون انگوفیل و روسوفیل خودنمایی می کند. البته این مفاهیم کلیدی بیشتر در دوره قاجار ظهور و بروز داشت و در دوره پهلوی به تدریج از سکه افتاد. نکته قابل تامل اینکه بودند رجال سیاسی که در میان کار و زار سیاست هم دولت شمالی و هم دولت جنوبی و هم دیگر ابرقدرت ها با او رابطه بسیار خوبی داشتند. از جمله این رجال سیاسی قطعا محمد فروغی بود. خاطرات تاج الملوک از نقش بی بدیل فروغی در حفظ سلطنت پهلوی پس از سقوط رضاشاه به خوبی می تواند این واقعیت را نشان دهد. بدین ترتیب فروغی از فرصتی که می توانست مردم ایران را در فرایند تاریخی به پیش اندازد، جلوگیری کرد:
«... قبل از اینکه رضا حرفی بزند فروغی می گوید که شوروی و آمریکا ابراز عاقه کرده اند که در ایران جمهوری اعلام شود و بساط سلطنت پهلوی جمع شود اما انگلستان به نفع سلطمنت پهلوی موضع گیری کرده و شخص چرچیل گفته است که جمهوری برای ایران زود است. حالیه انگلیسی ها قصد اخراج اعلیحضرت را دارند. بنابراین خوب است برای حفظ پرستیژ خود اعلیحضرت شاه به نفع فرزندشان از سلطنت کناره گیری کنند و این طور نباشد که انگلیسی ها اقدام کنند.»
«رضا می گوید که مایل هستید کابینه تشکیل بدهید. فروغی می پذیرد و می رود تا کابینه جدید را تشکیل دهد. در این شرایط فروغی نخست وزیر شد، و رضا فرماندهی کل قوا و بخصوص فرماندهی دفاع از تهران را به ولیعهد محول کرد. این مذاکرات بین رضا و فروغی یک ملاقات تشریفاتی بود. چون ماموران خفیهی ادارهی کارآگاهی خبر آورده اند که قبلا اسمیرنوف، سفیر شوروی، و سر ریدر بولارد، سفیر انگلستان، و دریفوس سفیر آمریکا به خانهی فروغی رفته و با او مذاکرات مفصل به عمل آورده و فروغی را به قبول نخست وزیری و تشکیل کابینه ترغیب، و از حمایت کشورهای متبوع خود مطمئن ساخته بودند.»1
1-خاطرات تاج الملوک، تهران، انتشارات نیلوفر، 1391، ص 111-112