آیتالله خرمآبادی برای ملاقات شاه و انتقال صریح خواستههای روحانیون به تهران رفت در این دیدار به انتقادهای شاه به علمای شیعه پاسخ داد.
پاسخ آیتالله خرمآبادی به شاه در کاخ چه بود؟
27 ارديبهشت 1393 ساعت 23:07
آیتالله خرمآبادی برای ملاقات شاه و انتقال صریح خواستههای روحانیون به تهران رفت در این دیدار به انتقادهای شاه به علمای شیعه پاسخ داد.
آیتالله روحالله کمالوند خرمآبادی در سال 1319ق در خرمآباد زاده شد
وی دوران کودکی و نوجوانی را در خرمآباد سپری کرد و خواندن و نوشتن و مقدمات علوم دینی را نزد شیخالاسلام (عمویش) و مرحوم آیت الله سید ابوتراب جزایری فراگرفت.
به سال 1336ق / 1296ش در 17 سالگی رهسپار بروجرد شد و به جرگهی شاگردان آیتالله حاج آقا حسین بروجردی درآمد. دو سال نزد ایشان و دیگر علمای بروجرد درس خواند و سپس در سال 1338ق/ 1298 ش راهی اراک شد و به حلقهی درس آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری پیوست.
در سال 1340ق / 1300ش که حوزه علمیه اراک به قم انتقال یافت، به همراه دیگر شاگردان آیتالله حائری به آن شهر مهاجرت کرد و در حوزه علمیه قم تا سال 1306ش مشغول تحصیل بود.
در این زمان وی یکی از شاگردان معروف و خوشاستعداد آیتالله حائری بود و در فقه و اصول با آیتالله گلپایگانی و در فلسفه با حضرت امام هم بحث بود او از آیتالله حائری اجازهی اجتهاد گرفت و علوم معقول را نزد میرزا علی اکبر یزدی خواند .
از مرحوم حاج شیخ عباس قمی اجازه روایت دریافت کرد و دوستی ناگسستنی او با حضرت امام طی این دوره پیریزی شد.
در سال 1346ق /1306 ش به خرمآباد بازگشت و تا سال 1364ق/ 1324 ش یعنی سراسر حکومت پهلوی اول را ـ که همزمان پرماجراترین سالهای تاریخ لرستان بود ـ. در این شهر اقامت داشت و این دوره را به ترویج و تبلیغ اسلام، تعلیم و تربیت علاقهمندان و تدریس در حوزهی علمیهی بروجرد سپری کرد.
در فضای پس از شهریور 1320 او و آیتالله سید عیسی جزایری، با پشتیبانی روحانیون و مذهبیون خرمآباد، نقش فعالی در برگزاری انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی ایفا کردند.
با طرح مرجعیت عامه آیتالله بروجردی و در پی عزیمت وی به قم، آیتالله کمالوند نیز به قم آمد و دوره نوینی از فعالیتهای سیاسی مذهبی او آغاز گردید.
وی در این زمان همراه امام و دیگر آقایان در سطوح عالی حوزه تدریس میکرد؛ مکاسب و کفایه درس میداد و در سالهای آخر اقامتش در قم، درس خارج را نیز آغاز نمود (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 30 و 62و 82).
او در کنار تدریس، به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و در 22 جمادیالاخر 1366ق همراه با حضرت امام و آقایان گلپایگانی، مرتضی حائری و محمد یزدی طی نامهای به آیتالله بروجردی نگرانی خود از شایعه موافقت ایشان با تشکیل مجلس مؤسسان برای تغییر قانون اساسی را اعلام کرد (کاظمی، 154).
همچنین در 1327 که آیتالله کاشانی در قلعه فلکالافلاک زندانی بود، کمالوند از نفوذ سیاسی ـ مذهبی خود در خرمآباد استفاده کرد و به دیدار او رفت (صحیفهی نور، 13/216-217).
با اینکه تعطیلات تابستان را در خرم آباد به سر میبرد و همواره ارتباط و نفوذ سیاسی مذهبی خود در لرستان را حفظ کرده بود، ولی به درخواست و اصرار مردم خرم آباد، در 1369ق/ 1329 ش آیتالله بروجردی وی را مأمور اقامت در این شهر و ساختن حوزه کمالیه نمود (طاهری خرم آبادی، 62-63؛ کاظمی، 147).
هزینه تأسیس حوزه از موقوفات تأمین میشد، ولی کسری آن را که مبلغ گزافی نیز بود، آیتالله کمالوند میپرداخت (والیزاده معجزی، 255 و 265). او علاوه بر تدریس درس خارج، میکوشید تا اساتید حوزههای بروجرد، اصفهان و دیگر شهرها را با هزینه شخصی خود به خرم آباد دعوت کند (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 63؛ والیزاده معجزی، 255).
در نتیجه حوزه علمیه کمالیه بنیادی برای ترویج اسلام و تربیت نسل نوینی از علمای لرستان شد و آیتالله کمالوند ضمن اداره آن به رفع مشکلات مردم و امور عامالمنفعه چون ساخت حمام، مسجد و… هم میپرداخت (والیزاده معجزی، 255-265).
*آیتالله خرمآبادی میزبان تبعیدیهای فداییان اسلام بود
در پاییز 1330 که هفت تن از فدائیان اسلام به سرپرستی شیخ علی اصغر مروارید به خرمآباد تبعید شدند، آیتالله کمالوند از حامیان و میزبانان آنان بود (کاظمی، 169). مبارزهی شدید وی با گسترش نفوذ تودهایها در لرستان، از جمله دیگر اقدامات او در این زمان است. همچنین به دنبال حادثهی درگیری طلاب قم با تودهایهای استقبال کننده از سید علی اکبر برقعی در دی ماه 1331، با برپایی مجالسی در حوزهی کمالیه و ارسال تلگرافهایی شهر خرمآباد را به تعطیلی کشاند (خاطرات آیتالله طاهریخرمآبادی، 65 و 72-74 و 89).
وی به ضرورت فضای سیاسی سالهای 1330-1332 کوشید تا افزون بر نفوذ مذهبی، در ارکان سیاسی ـ اداری لرستان نیز نفوذ یابد. از اینرو در انتخابات دوره هفدهم مجلس حضور مؤثر داشت و وکیل دلخواه خود را به مجلس فرستاد. همچنین در درگیری خونین 15 بهمن 1330 میان طرفداران نامزدهای حوزه انتخابیهی خرم آباد، آیتالله کاشانی طی اطلاعیهای او را به حفظ آرامش و جلوگیری از تأخیر در انتخابات مکلف کرد (قاسمی، 1/47 و 51-52 و 62).
در رمضان 1374 / اردیبهشت 1334 که مبارزه آیتالله بروجردی علیه بهائیت شدت گرفت، آیتالله کمالوند نیز نقش مؤثری داشت. آیتالله بروجردی و دیگر علما به قم آمدند و پس از دیدار با علمای قم رهسپار تهران شدند، ولی اقدامات وی در متقاعد ساختن شاه و دولت برای مهار قدرت بهائیان به جایی نرسید؛ در نتیجه آیتالله بروجردی تصمیم گرفت ایران را ترک کند (خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، 67-68).
طی این سالها میان او و آیتالله کاشانی ارتباط نزدیکی وجود داشت (آرشیو مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر، س٫ ش 94 – 317 – 5؛ 564-1111-5). افزون بر این یک بار از طرف محمد شاهرودی به نجف اشرف سفر کرد (خاطرات آیتالله طاهریخرمآبادی، 68). سیدمصطفی وکیلی، فرماندار خرمآباد، در گزارشهای ارسالی سال 1337ـ 1338 بارها از نفوذ سیاسیـ مذهبی وی در میان مردم و نیز ادارات دولتی خرمآباد ابراز نگرانی کرده است.
در همین زمان برخی از مخالفان، ایشان را به همراهی و حمایت از تودهایها و کشت تریاک متهم ساختند، اما این اتهامات چنان بیاساس بود که حتی از سوی سازمان اطلاعات و امنیت کشور نیز تکذیب شد (مرکز اسناد ریاست جمهوری، اسناد نخستوزیری ش. س 2 ـ 47480؛ 38630).
در 10 فروردین 1340 که آیتالله بروجردی رحلت فرمود، آیتالله کمالوند مردم را متوجه مرجعیت آسیدعبدالهادی شیرازی در نجف کرد، ولی با رحلت وی در خرداد 1341، با همکاری دیگر علمای خرمآباد به تبلیغ مرجعیت امام پرداخت.
سپس به قم آمد و دوره نوینی از فعالیتهای سیاسی مذهبی آغاز گردید. وی در این زمان به همراه حضرت امام و دیگر آقایان در سطوح عالی حوزه تدریس میکرد و مکاسب و کفایه درس میداد و در سالهای آخر اقامتش در قم، درس خارج را نیز آغاز نمود (خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، 30 و 62 و 82).
سالهای 1341 تا 1343 اوج فعالیتهای سیاسی آیتالله کمالوند در تاریخ مبارزات روحانیون ایران است. وی در جریان لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی طی ماههای مهر تا آذر 1341، ارتباط نزدیکی با امام داشت.
در بیشتر موارد رابط او آیتالله طاهری خرم آبادی بود که به گفته وی، آیتالله کمالوند به امام میگفت که هر وقت شما صلاح بدانید من به تهران بروم و با سران حکومت صحبت کنم یا اگر دستور بدهید ما بازار را تعطیل کنیم (طاهری خرم آبادی، 147).
وی در تلگرافی که به همراهی آیتالله عیسی جزایری برای امیراسدالله علم فرستاد: «نتیجه بیاعتنایی به افکار مسلمین» را علت بروز آشوب در منطقه ذکر کرد و خواستار لغو تصویبنامه شد (اسناد انقلاب اسلامی، 2/26؛ دوانی، 3 و 4/123).
حتی زمانی که پاسخ دولت به درخواست مراجع کمی به طول انجامید، قرار شد که آیتالله کمالوند همراه یکی دیگر از علما نزد شاه برود که البته به دلایلی این طرح عملی نشد (خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، 147).
* به نظر امام آیتالله خرمآبادی در صف اول مبارزه علیه رژیم شاه بود
تلاش و نقش مؤثر او در این برهه، مورد توجه بسیاری از مراجع آن روز قرار گرفت. امام طی نامهای به ایشان نوشت: «گرچه در مدتی که بر ما گذشت، بسیار تلخیها دیدیم و رنج فراوان بردیم و حقیقتهای ناگوار روشن شد که کاش نمیشد، لکن تلخیها را اعلام لغو تصویبنامه با همه لجاجت و سرسختی دولت و غیره محو کرد و اینجانب در خلال این مدت که به مطالعهی شخصیات نیز مشغول بودم، اعتراف میکنم که جنابعالی در صف اول واقع بودید» (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، س. ش 17). افزون بر این آیات عظام گلپایگانی و میلانی نیز طی نامههای جداگانهای از تلاش ایشان قدردانی کردند (همان، س. ش 20٫19؛ کاظمی، 184 و 185).
با طرح انقلاب سفید و لوایح ششگانه در زمستان 1341، علمای خرمآباد نیز مبارزه خود را آغاز کردند. آیتالله کمالوند ضمن رهبری نهضت در لرستان، روزهای پایانی اسفند 1341 به قم عزیمت کرد (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، س. ش 36 و 37).
به هنگام وقوع حادثهی دوم فروردین 1342 مدرسهی فیضیه، در قم حضور داشت و از جمله کسانی بود که توسط آیات عظام خویی و حکیم، پشتیبانی و برای مهاجرت به نجف دعوت شد (اسناد انقلاب اسلامی، 1/83 و 86-85). وی تا 11 فروردین با همه آیات عظام و نیز فرماندار قم دیدار کرد، سپس برای ملاقات شاه و انتقال صریح خواستههای روحانیون به تهران رفت (طاهری خرم آبادی، 160-161، س ش 38).
در این دیدار شاه ضمن مقایسه عملکرد روحانیون ایران با علمای اهل سنت، از رفتار آنها انتقاد کرد. وی هم در پاسخ گفت: «آنها مأمورین رسمی دولتهایشان هستند و دعاکردنشان به پادشاه روی انجام مأموریت است؛ مانند استانداران و فرمانداران ایران که دعا و نیایش آنان برای پادشاه روی مراسم اداری است؛ ولی علمای شیعه در تاریخ هزارساله خود هیچ گاه مأمور حکومتها نبوده و نخواهند بود، باید حسابها را از هم جدا کرد» (دوانی، 3و4/183). شاه پاسخ روشنی به آیتالله کمالوند نداد و وی نیز نتیجه را به اطلاع مراجع قم رساند (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 164-165).
آیتالله کمالوند تا آغازین روزهای نیمه فروردین 1342 در قم اقامت داشت؛ سپس به خرمآباد بازگشت، اما کمی بعد دولت از او خواست تا میانجی آشتی میان مراجع و دولت شود.
وی نیز این خواسته را توسط آقا سید احمد طاهری خرمآبادی به اطلاع امام و دیگر مراجع قم رساند که به صلاحدید ایشان قرار شد بیآنکه در قم با علما دیداری داشته باشد، نخست به تهران برود و سخن مقامات را بشنود. از این رو عازم تهران شد و با تنی چند از مقامات دولتی از جمله پاکروان، رئیس ساواک، دیدار کرد، ولی نتیجه روشنی به دست نیامد؛ بنابراین به قم بازگشت و نتیجه اقدامات خود را به استحضار امام و دیگر مراجع رساند. در آغاز اردیبهشت که از تهران به قم وارد شد، حکومت، طرح سربازی طلاب را مطرح کرد؛ وی هم به شدت ناراحت شد و پیام تندی به مقامات دولتی داد.
در همین زمان یک دوره مهمانی دسته جمعی میان مراجع قم برای چارهاندیشی در برابر فشارهای حکومت برگزار شد که آیتالله کمالوند نیز در آن حضور داشت (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 186-194).
وی در جریان قیام پانزده خرداد 1342، در اعتراض به دستگیری امام، همراه آیتالله سید عیسی جزایری به تهران مهاجرت کرد (کوثر، 1/89) و در تاریخ 27/4/1342 در کنار علمای اعلام حاضر در مرکز، تلگرافی به محضر امام مبنی بر اظهار همدردی و پشتیبانی از اهداف روحانیت و استخلاص ایشان مخابره نمود (اسناد انقلاب اسلامی، 3/87؛ 4/84). وی تا دی 1342 در تهران بود، ولی موفق به دیدار با امام نشد و سرانجام به خرم آباد بازگشت. طی این مدت رابط او با امام، حاج سید صادق لواسانی بود. همچنین در اثر اقدامات پردامنه وی آقای حاج وکیلی یکی از سخنرانان 15 خرداد 1342، از مجازات اعدام رهایی یافت (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 260-261).
آیتالله کمالوند در بهمن ماه 1342 در خرمآباد دچار سکته قلبی شد و برای درمان به تهران عزیمت کرد، ولی به تاریخ 16/2/1343 در منیریه تهران دیده از جهان فرو بست. پیکر او پس از تشییع در تهران، وارد قم گردید و در 17 اردیبهشت 1343 در صحن حضرت معصومه (س) کنار قبر استادش آیتالله حائری به خاک سپرده شد (کمالوند، 445). آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری در مراسم تشییع جنازه او حضور یافتند.
رحلت آیتالله کمالوند فرصتی برای آشنایی نزدیک مردم لرستان با حضرت امام بود؛ با این حال دولت تلاش کرد که حوزهی کمالیه به امام خمینی منتسب نشود، که موفق نشد (خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، 286 و 291-296).
کد مطلب: 26785