حمیدرضا قبلاً دچار هروئین شده بود و نزدیک بود از بین برود یک شب دایه حمیدرضا جلو شهبانو را مىگیرد و مىگوید مگر حمیدرضا برادر شاه نیست اگر هست چرا جلو این مریضى را نمىگیرید دارد از بین مىرود شهبانو هم به عرض شاهنشاه مىرساند و شاهنشاه هم دو سال پیش به تیمسار نصیرى دستور مىدهد که حمید رضا را بدون سرو صدا بگیرند....
از : 20 ه 3 تاریخ : ۴۹/4/۱۵
به : 327 شماره : ۲۰/۲۸۸۰۸ه
در تاریخ ۴۹/4/۹ ساعت 20 در باشگاه ایران کریم راننده مادر والاحضرت محمودرضا و حمیدرضا بطور خصوصى اظهار مىداشت شب گذشته والا حمیدرضا جواب سلام دربان باشگاه را نداده و علتش دیر شدن تریاکش بوده و حال جواب دادن به کسى را نداشت به او گفته شد مگر تریاک مىکشد گفت حمیدرضا قبلاً دچار هروئین شده بود و نزدیک بود از بین برود یک شب دایه حمیدرضا جلو شهبانو را مىگیرد و مىگوید مگر حمیدرضا برادر شاه نیست اگر هست چرا جلو این مریضى را نمىگیرید دارد از بین مىرود شهبانو هم به عرض شاهنشاه مىرساند و شاهنشاه هم دو سال پیش به تیمسار نصیرى دستور مىدهد که حمید رضا را بدون سرو صدا بگیرند در یک جاى دور افتادهاى بسترى کنند شاید هروئین را ترک کند تیمسار نصیرى هم دو نفر از کارمندان سازمان را مأمور این کار مىکند و حمید رضا را یک شب که از یک بار بیرون مىآمده، مىگیرند و به یک خانه دور افتاده مىبرند و مشغول معالجه کردنش مىشوند و تا دو ماه کسى از او خبرى نداشت تا مادر حمیدرضا به تیمسار نصیرى ناسزا مىگوید، نصیرى هم اجازه مىدهد تلفنى با حمیدرضا صحبت بشود و موقعى که مادر حمیدرضا مىخواستند به شیراز بروند، اجازه حمیدرضا را از شاهنشاه گرفتهاند و با خود به شیراز مىبرند ولى دو نفر از مأموران سازمان امنیت همه جا او را تعقیب مىکنند ولى زن سابق حمیدرضا به نام هما نیز به شیراز رفته و یک روز حمیدرضا را از دست مأمورین خلاص مىکند و با ماشین خودش به تهران مىآید حمیدرضا را به خانه خودش مىبرد و بعدا مأمورین سازمان او را در خانه همسر سابقش پیدا مىکنند و وقتى مىخواهند او را ببرند به تمام مأمورین ناسزا مىگوید و این جریان را به عرض شاهنشاه مىرسانند این بار شاهنشاه مىفرمایند حالا که خودش این طور مىخواهد به حال خودش بگذارید البته دیگر هروئین نمىکشد ولى تریاک و شیره تریاک مىکشد بعد هم هما را رها کرده و با خواهر زن سابقش عروسى کرد.
نظریه یکشنبه: حفاظت منبع ضروریست. تاکستانى