قربانت شوم
الساعة که در ایوان منزل با همشیره همایونى به شکستن لبه نان مشغولم خبررسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کردهبودم به توصیه عمه خودالجاه فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.
فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهامور مملکت با توصیه عمه و خاله نمىشود.
زیاده جسارت است. تقى