در چهارم مهر 1355 امام خمینی در پیامی که به مناسبت عید سعید فطر در نجف انتشار دادند ضمن مخالفت با اقدام رژیم شاه در مورد تغییر مبدأ تاریخ تصریح کردند «هدف از این اقدام تضعیف اسلام و محو اسم آن است.» امام خمینی افزودند «این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شده. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند و چون این تغییر، هتک اسلام و مقدمه محو اسم آن است، استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است.»(1)
از برجستهترین تحرکات یهودی و صهیونیستی در تاریخ معاصر ایران، برپایی جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی شیراز، در سال 1350 شمسی / 1971 میلادی است.
صرفنظر از چگونگی زمینهسازیها، اقدامات و توجیهات درباره برگزاری مراسم موسوم به جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و به علاوه، صرف هزینههای هنگفت و نیز مفاسد فراوان این مراسم، به طور خلاصه میتوان گفت؛ طراحی و اجرای این برنامه به تمامی از سوی مجامع صهیونیستی و اسرائیلی بود. در افشای ماهیت این جشن، مثل همة موارد مشابه بیش و پیش از هرکس، حضرت امام خمینی(س) پرچمدار نهضت اسلامی بود که مردم مسلمان ایران را نسبت به ماهیت و اهداف برگزارکنندگان این مراسم هشیار و آگاه نمود:
«... اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومان خرج جشن شاهنشاهی میشود. از قراری که یک جایی نوشته بود، برای جشن خود شهر تهران 80 میلیون تومان اختصاص داده شده است؛ این راجع به خود شهر است. کارشناسهای اسرائیل برای این تشریفات دعوت شدند به طوری که خبر شدم و نوشتند به من، کارشناسهای اسرائیلی مشغول به پا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست میکنند. این اسرائیل که دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است...(2)»
امام خمینی ضمن نکوهیدن فسادگریهای شاه و افشای توطئه صهیونیستها، به سران کشورهای اسلامی هشدار دادند:
«... به این ممالک اسلامی بگویید که نروید به این جشنی که اسرائیل دارد بساط جشنش را به پا میکند یا درست میکند؛ کارشناسهای اسرائیل در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست میکنند. در این جشنی که کارشناسهای اسرائیل دارند این عمل را میکنند، نروید...(3)»
برخلاف آنچه که برای محمدرضاشاه و سران و دولتمداران رژیم پهلوی توجیه و القا کرده بودند و علیرغم تبلیغات ادعایی دربار پهلوی مبنی بر بزرگداشت 2500 سال سلطنت و پادشاهی در کشور ایران، واقعیت این بود که جشنهای 2500 ساله، صرفاً با هدف نکوداشت خاطره و تاریخ عزیمت یهودیان از بابل به ایران و بیتالمقدس در زمان کورش، در سال 539 قبل از میلاد بود. آنگونه که بعدها آشکار شد، محافل یهودی – صهیونیستی در سال 1340 شمسی/1961م، طرح و تمایل به برپایی این جشن را اعلام کرده بودند.
در سال 1961، اسرائیلیها تصمیم گرفتند تا به منظور یادبود آزادی و رهایی ملت یهود از اسارتش در بابل، کنگرهای با شرکت تاریخنویسان برگزار نمایند. میدانیم که بختالنصر دوم، پادشاه بابل، پس از آنکه اورشلیم را فتح کرد، اسرائیلیها را به اسارت به بابل برد. اسارت آنها در بینالنهرین، مدت چهل سال به طول انجامید، یعنی تا زمانی که کورش بزرگ، شاه پارس، بابل را در سال 539 پیش از میلاد به تصرف خود درآورد. در این تاریخ بود که او ملت یهود را به اورشلیم بازگردایند و دستور بازسازی معبدشان را صادر نمود.
تاریخنویسان و شرقشناسان ایرانی هم به این اجلاس اسرائیلیان دعوت شدند. مشاور فرهنگی دربار که از گرایشهای جاهطلبانه شاه مطلع بود، [از شاه] درخواست ملاقات کرد. در این ملاقات، تاریخشناس معروفی که متأسفانه با تمام دانش خود از شخصیتی ضعیف و نفوذپذیر برخوردار است، او را همراهی میکرد و نظریه زیر را ارائه نمود:
به جای آنکه بگذاریم اسرائیلیها این بزرگداشت را منحصر به آزادی یهودیان از بابل، نمایند، چرا تأکید را بر ارزشهای والای کورش کبیر، شاه هخامنشی قرار ندهیم و به سلطنت رسیدن او را به عنوان یکی از زمانهای پرعظمت عهد عتیق جلوه ندهیم، تا به این ترتیب نشان دهیم که سلطنت در ایران منشایی اصلی و تاریخی دارد؟
این پیشنهاد به نظر شاه خیلی جالب آمد.(4)
در آن زمان، بر اساس محاسبه کانونهای صهیونیستی، سال 539 قبل از میلاد به عنوان مبدأ، با سال 1961 میلادی (1340 شمسی) جمع شده و رقم 2500 به دست آمده بود.
بعضی دیگر عقیده دارند که چون کانونهای مزبور موفق به برگزاری جشنها در سال 1340ش/1961 نشدند، لذا ده سال بعد یعنی سال 1971م/1350ش، به برپایی این مراسم اقدام کردند. بر این اساس، آنها سال 1971 (1350شمسی) را با سال 529 قبل از میلاد، که تقریباً همزمان با آغاز پادشاهی کورش بود جمع و رقم 2500 را به دست دادند.
در یک اثر تحقیقی نیز در این باره چنین تصریح و تأکید شده است:
داستان آزادی یهود به دست کورش در تورات نقل شده و جشنهای 2500 ساله که محمدرضا پهلوی راه انداخته بود در واقع به خرج ملت ایران و به خاطر بزرگداشت این واقعة تاریخی محبوب یهودیها و با رهبری و برنامهریزی صهیونیستها بود.(5)
محافل یهودی و صهیونیستی نیز در این باره اعترافات جالب توجهی داشتند که در این نوشتار، فقط به یک نمونه از آنها بسنده شده است.
لطفالله حی یکی از سران انجمن کلیمیان تهران، نمایندة مجلس شورای ملی، از مشاهیر و معاریف فراماسون و عضو برجسته تشکیلات صهیونیسم که ریاست «شورای یهودیان ایران» در «شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله» را عهدهدار بود، در مهرماه 1349، طی اطلاعیهای در میان جامعه یهود ایران، در این باره چنین نوشت:
این جشنها در حقیقت یادبود اولین اعلامیه حقوق بشری در 25 قرن قبل است. همان اعلامیهای که به فرمان کورش کبیر شاهنشاه بزرگ ایران در آزادی ملت یهود از اسارت بابل و آبادی خانه خدا و معبد دوم در اورشلیم صادر شد و نه تنها به منزله لوحه زرینی در بزرگی روحی و عظمت فکر انسانی شاهنشاهی ایران در تاریخ بشریت به یادگار مانده و هنوز هم میدرخشد بلکه مادة تاریخ 2500 ساله جامعه یهودیان ایران شد. در حقیقت اعلامیه کورش کبیر ابتدای سکونت یهودیان ایران در ادوار عزرا و نحمیا و زر و بابل در این دیار مقدس به شمار میآید.
فیالواقع جشنهای سال آینده برای یهودیان ایران جنبة جشن 2500 ساله تاریخ ما [یهودیان] در ایران است.
از این حقایق مهمتر آن که این جشنها در عهد سلطنت پرافتخار پدر تاجدار و انسان بزرگ قرن ما شاهنشاه آریامهر که به حق نزد یهودیان جهان کورش ثانی لقب گرفته است انجام میگیرد.
به همین منظور از مدتها قبل از طرف شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی با شرکت گروهی از سرشناسان و افراد بصیر جامعه یهود، شورای یهودیان ایران وابسته به شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی تشکیل و با مطالعه مستمر و عمیق و مشاورات لازم برنامه اجرایی جامعه ما [یهودیها] را در این باره تهیه نمود [... که] شامل اقدامات مفصلی در زمینههای فرهنگی – بهداشتی جشنها و مشارکت جوامع مختلف یهودیان جهان است به موقع خود به اطلاع همگان خواهد رسید تا هر خانواده یهودی ایرانی سهم خود را در آن ادا نماید.
به هر صورت محافل یهودی صهیونیستی با برگزاری جشنهای مزبور، و تغییر تاریخ و تقویم هجری شمسی ایران به تاریخ ظاهراً شاهنشاهی و در واقع «تاریخ و تقویم یهود ایران» سعی در تعقیب مقاصد خود کردند که با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی توطئة آنها نقش بر آب شد.
پینوشتها
1 – صحیفه امام، ج 3 ، ص 171
2 - صحیفه نور، ج 1: ص 167؛ سخنرانی 6 خرداد 1350.
3 - همان.
4 - احسان نراقی: از کاخ شاه تا زندان اوین؛ ترجمه سعید آذری؛ مؤسسه خدمات فرهنگی رسا؛ چاپ اول، 1372؛ ص 59.
5 - شمسالدین رحمانی؛ لولای سه قاره؛ چاپ اول، 1371؛ حوزه هنری: ص 49.
پژوهه صهیونیست، مرکز مطالعات فلسطین ، کتاب دوم، ص 429