کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حُسن معاشرت، ویژگی ممتاز سیدالشهدا (ع)

9 آذر 1394 ساعت 17:04

انسان که خواه و ناخواه در اجتماع زندگی می کند، از معاشرت با مردم گزیری ندارد و بی تردید، معاشرت برای این است که انسان، وضع اجتماعی خود را حفظ نماید و روز به روز بر ترقی و پیشرفت مادی و معنوی خود بیفزاید و مشکلات زندگی را بهتر و آسانتر حل کند.


انسان می بایست در زندگانی با مردم به نحوی برخورد نماید که موجب محبوبیت گردد و روز به روز بر وزن اجتماعی انسان بیفزاید و بر شماره یاران وی اضافه شود، زیرا اگر مردم در برخورد با کسی، سنگینی یا تلخی درک کنند، در دلهایشان نفرت و دل تنگی ایجاد خواهد شد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که همه از او گریزان می شوند و چنین کسی، منفور و مبغوض اجتماع خواهد شد و باید در میان جمعیت با حال تنهایی و در وطن خود، غریبانه زندگی کند. بر این اساس دین مقدس اسلام، معاشرت نیکو را به پیروان خود توصیه فرموده و این مهم در سیره رفتاری ائمه اطهار (ع) و از جمله سیدالشهدا (ع) نمود یافته است.

در این باره خوارزمى مى‏گوید: امام حسن (ع)، به قصد سفرى از مدینه بیرون شد، شب راه را گم کرد. گذرش به چوپانى افتاد و او در آن شب، از حضرت پذیرایى نمود و هنگام صبح، راه را به او نشان داد. امام حسن (ع) به چوپان فرمود: من اکنون، سراغ زمین زراعتى خود مى‏روم و بعد، به مدینه بر مى‏گردم و وقتى را معین نمود و به چوپان فرمود: شما آن وقت نزد من بیا. پس در آن ساعت، مشغله ‏هاى حضرت، مانعش شد که به مدینه باز آید. آن چوپان که برده یکى از اهالى مدینه بود، در آن وقت مقرّر آمد و به خدمت امام حسین (ع)، به گمان اینکه امام حسن (ع) است، مشرف شد و عرض کرد: من، همان بنده ‏اى هستم که فلان شب، میهمان من بودى و وعده دادى تا در این ساعت، خدمت شما برسم. سپس نشانه‏ هایى داد که امام حسین (ع) پى برد، او برادرش امام حسن (ع) بوده است. پس حضرت از او پرسید: برده چه کسى هستى، اى غلام؟ عرض کرد: فلانى. فرمود: گوسفندانت، چند رأس است؟ عرض کرد: سیصد رأس. امام حسین (ع)، مولاى غلام را طلبید و او را تشویق نمود تا سرانجام، آن گوسفندان و غلام را به حضرت فروخت. پس حضرت، در برابر آن رفتار محبّت آمیزى که چوپان با برادرش داشته، او را آزاد نمود و همه آن گوسفندان را به او، بخشید و فرمود: آنکس که شبانه، نزد تو میهمان بود، برادرم بود. اکنون اینها را پاداش آن رفتار نیک تو، قرار دادم.

ابن شهر آشوب مى‏گوید: عمرو بن دینار گفت: امام حسین (ع)، بر اسامة بن زید که بیمار بود، وارد شد و او ناله ‏کنان مى‏گفت: واى از این غَمْ! حضرت فرمود: غم تو چیست، اى برادر؟ عرض کرد: بدهى من که شصت هزار درهم است. پس حضرت فرمود: همه بدهى تو بر عهده من و من آنرا مى‏پردازم. عرض کرد: مى‏ترسم بمیرم. فرمود: تا من بدهى تو را نپرداخته ‏ام، نخواهى مرد. عمرو گفت: حضرت، پیش از مرگ بدهى او را پرداخت؛ و همچنین ابن شهر آشوب آورده است: عربى بادیه نشین، وارد مدینه شد و از رهگذران پرسید: بخشنده ‏ترین مردم مدینه، کیست؟ او را به امام حسین (ع)، راهنمایى کردند. داخل مسجد شد و امام را در حال نماز دید. در برابرش ایستاد و این اشعار را سرود: آنکس که به تو امید بسته و حلقه در خانه ‏ات را بکوبد، ناامید نمى‏شود. تو بخشنده و تو مورد اعتمادى. پدرت کشنده تبهکاران بود. اگر آن بلند همتى و دلسوزى و هدایتهاى پیشینیان شما نبود، هم اکنون دوزخ بر ما مردم فراگیر گشته بود.

راوى گفت: پس حسین (ع)، سلام نماز را داد و به قنبر فرمود: اى قنبر؛ آیا از مال حجاز، چیزى مانده است؟ عرض کرد: آرى، چهار هزار دینار. فرمود: آنها را بیاور که سزاوارتر از ما به آن، آمده است. سپس دو بُرد [لباس] را در آورد و آن چهار هزار دینار را در آن دو پیچید و بخاطر شرم از اعرابى، دست مبارک خود را از شکاف در بیرون آورد و این اشعار را سرود: آن را بگیر که من، از تو عذر مى‏خواهم و بدان که من بر تو مهربانم. اگر در این سلوک صبحگاهان ما، قدرتى فزون مى‏بود، شبانگاه آسمان جود و رحمت ما بر تو، چون ابر بهاران ریزش مى‏کرد. لکن حوادث روزگار، دگرگون ساز است و بر ما تنگ گرفته است، از این روست که کف دستم کم عطا شده است.

راوى‏ گفت: اعرابى، هدیه حضرت را گرفت و گریست. پس حضرت فرمود: شاید آنچه را به تو دادیم، اندک مى ‏دانى؟ عرض کرد: نه، گریه من از آن روست که: چگونه خاک، این دست پر مهر و بخشش را در خود مى‏پوشد و از بین مى‏برد؟! ابن عساکر مى‏گوید: اعرابى از در خانه حضرت علیه‏السلام برگشت، درحالى ‏که این اشعار را زمزمه مى‏کرد: اینان که از خاندان پاک پیامبرند، پاکیزگان‏ اند که دلهاشان، در اوج پاکى است. هرگاه یاد شوند، صلوات خدا و فرشتگان و مردم، بر آنان سرازیر گردد و شمایید، شمایید برترینها. علم کتاب خدا و آن معارف و حقایق توحیدى را که سوره ‏ها آورده ‏اند، نزد شماست و آن کس را که چون خاندانش را مشخص مى‏کنى، علوى نباشد، هیچ مایه افتخارى در میان مردم نیست.

منابع:

1-خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ج 1: 153.

2-شوشتری، إحقاق الحق، ج 11: 445.

3-ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4: 65.

4-علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 44: 189.

5-شیخ صدوق، عیون أخبار الرّضا (ع)، ج 2: 47.

منبع: قدس آنلاین


کد مطلب: 32134

آدرس مطلب :
https://www.cafetarikh.com/news/32134/ح-سن-معاشرت-ویژگی-ممتاز-سیدالشهدا-ع

کافه تاریخ
  https://www.cafetarikh.com