عموپورنگ فقط مخصوص بچههای نازپرورده امروزی نیست؛ دهه شصتیها هم برای خودشان عموپورنگ داشتند؛ گیرم که در شکل و شمایل و با ادبیات دیگری. در بحبوحه سالهای آغازین پس از انقلاب اسلامی که اغلب برنامههای تلویزیون با مضامین موضوعات اسلامی و انقلابی تولید میشد و روی آنتن میرفت، برنامهای مختص کودکان بود که اتفاقا بسیار هم پرمخاطب و محبوب از آب و گل درآمد.
برنامهای با عنوان «بازی با کلمات» که مجریاش یک روحانی بود؛ حجتالاسلام محمدحسن راستگو. این روحانی 62 ساله متولد مشهد که آن روزها جوان بود و محاسنش نگراییده به سفیدی، با یک تخته سیاه ساده و چند طرح خلاقانه و مبتکرانه، حداقل به نسبت زمانه خودش برای مدت مدید 15 سال گوش و هوش کودکان متعلق به دو نسل را با خود همراه کرده و ضمن تلقین و انتقال مباحث دینی و اخلاقی، سرگرمشان میکرد و ساعات مفرحی را برایشان رقم میزد.
بازی با کلمات، یک برنامه ساده و فارغ از زرق و برق و دکورهای آنچنانی مالوف برنامههای امروزی کودک بود که بخشهایی همچون داستان، بازی با کارتها، معما، مسابقه، جدول قرآنی، جدول بگرد و پیدا کن، راز گلها، راز دایرهها و... در آن پیشبینی و چیدمان شده بود. لحن متفاوت و ابداعگونه پهلوزده به طنز حجتالاسلام راستگو در بیان قصهها و ابتکاراتی که به خرج میداد تاثیر غیرقابل انکاری در جذب کودکان دهه 60 به برنامه بازی با کلمات داشت. برای مثال، این روحانی در تعریف قصه حضرت ابراهیم(ع) میگفتیم: «ابراهیم(ع) وارد بتکده شد و تبر را برداشت و شروع به شکستن بتها کرد. یکی از ماموران نمرود، حضرت ابراهیم(ع) را دید و مخفیانه دستش را در جیب خود برد و با بیسیم گفت از مامور 23 به مرکز...».
وی دلیل چنین بدعتهایی در قصهگویی را ایجاد جذابیت و به روز بودن قصهها ذکر میکرد به نیت و بهانه همذاتپنداری مخاطب با قهرمان داستان.
حجتالاسلام راستگو که قصهگویی را از کودکی شروع کرده و در دوران دبیرستان جدی گرفته بود، پس از انقلاب به تلویزیون آمد تا برای بچهها قصه بگوید و مسابقه بچیند و چیستان طرح کند. تکنیکهای خاص خودش را هم در اجرا داشت؛ برای مثال، همیشه به جای حساس قصه که میرسید اعلام میکرد وقت برنامه تمام شده و باید دندان روی جگر بگذارند تا هفته آینده. با همین تکنیک ساده، مخاطب کودک راغب و مجاب میشد هفته آینده هم پای تلویزیون بنشیند و نظارهگر برنامه بازی با کلمات باشد. این روحانی مبتکر، راز موفقیت برنامهاش را سه فاکتور میداند؛ اول شاد بودن فضا، دوم بر تن نکردن لباس کامل روحانیت در حین اجرا البته به نیت متفاوت شدن فضا برای کودکان و نه به دلیل دیگری و سوم مخلص بودن خودش. در هر صورت، آموزش ریتمیک، شاد و خلاقانه دادههای مذهبی ـ اخلاقی آنقدر جذابیت داشت که مخاطبان کودک و البته کمتوقع متعلق به اواخر دهه 50 و اوایل و اواسط دهه 60 را با خود همراه کند و بر دل و جانشان بنشیند.
حجتالاسلام راستگو البته امروز هم برنامه بازی با کلمات را اجرا میکند، اما عمدتا در شبکه «هدهد»، آنهم نه دیگر با گچ و تخته سیاه که با وایت برد و برنامه پاورپوینت. آموزهها اما همچنان مذهبی، اخلاقی و معرفتی است. عمر بازی با کلمات در شبکههای داخلی سالهاست به پایان آمده و دیگر کمترین اثر و نشانی از این سلسله برنامهها میتوان سراغ گرفت. شاید تغییر حال و هوای نازپروردهها و دردانههای امروزی در قیاس با کودکان دهه 60 باشد که ادامه پخش برنامههایی همچون بازی با کلمات را با مشکل مواجه کرده و به محاق برده باشد. البته فارغ از مطایبه، کودکان هر دورهای حق دارند دلمشغولیها و علایق خاص خود را داشته باشند. به نظر میرسد شرط حضور برنامهای مانند بازی با کلمات در جدول پخش این روزهای تلویزیون به روز شدن و انطباق محتویات آن با روحیات و خواستههای مخاطبان امروزیاش است که البته چندان هم دور از دسترس و دستنیافتنی نمینمایاند.
در هر صورت، برنامه بازی با کلمات، ازجمله خاطرات خوش و نوستالژیهای کودکان دهه 60 است که شاید همچنان برایشان جذاب باشد، گیرم جوانانی بوده که 30 سالگی را هم رد کرده باشند. برنامه در زمان پخش هم بخشی از این جذابیت خود را البته وامدار اجرای خلاقانه مجریاش بود؛ حجتالاسلام محمدحسن راستگو، عموپورنگ دهه شصتیها و به تعبیر بهتر، عموی راستگوی بچههای دیروزی.
منبع: جام جم