احمد قوام بزرگترین پشتیبان علی امینی بود. مراتب ترقیای که علاوه بر همبستگی با قوام توصیههای مادر را هم پشت سر داشت. در اولین کابینه پس از شهریور بیست قوام، امینی 37 ساله معاون نخستوزیر شد.
نخست وزیری که به نام مادرش شناخته شد+عکس
24 اسفند 1394 ساعت 12:49
احمد قوام بزرگترین پشتیبان علی امینی بود. مراتب ترقیای که علاوه بر همبستگی با قوام توصیههای مادر را هم پشت سر داشت. در اولین کابینه پس از شهریور بیست قوام، امینی 37 ساله معاون نخستوزیر شد.
علی امینی را باید به نام مادرش شناخت. مادری که رضاشاه در حق وی گفته بود که اگر قاجار یک و نیم مرد داشته باشد یکی از آنان فخرالدوله و نیم دیگرش آغامحمدخان قاجار است. وی پر بیراه هم نگفته بود. پس از کلی خرابکاریهای محسن امینالدوله پدر علی امینی، همسرش تنها کسی بود که توانست املاک و ثروت وی را جمع و جور نماید و نگذارد خانوادهاش از هم بپاشد. علی فرزند همین زن بود. زنی که در ابتدای کودکیاش شیرینی خورده محمد خان مصدقالسطنه (دکتر مصدق بعدی) بود. فخرالدوله به زور علی امینالدوله پدربزرگ علی که صدراعظم مظفرالدینشاه بود به عقد پسرش محسن در آمد. فخرالدوله هم چارهای جز اطاعت از پدرش (مظفرالدین شاه) نداشت. علی هنگامی که از آب و گل در آمد یعنی حدود سالهای 1315 که تحصیلاتش در پاریس به اتمام رسید و دکترای اقتصاد گرفت دیگر از القاب پر طمطراق قاجار چیزی باقی نمانده بود وی به لقب امینی اکتفا کرد ولی با توجه به ثروت و زرنگی مادرش قدرت همچنان در این خاندان میجوشید.
علی امینی
نوۀ مظفرالدین شاه
احمد قوام و علی وثوق دو برادری که عمهزادههای پدری امینی بودند پس از شهریور بیست مجدداً در صحنه قدرت ایران ظاهر شدند (خصوصاً احمد قوام). علی امینی هم با توجه به اینکه بتول دختر وثوق را گرفته بود کار و بارش حسابی سکه شد. احمد قوام بزرگترین پشتیبان علی امینی بود. مراتب ترقیای که علاوه بر همبستگی با قوام توصیههای مادر را هم پشت سر داشت. در اولین کابینه پس از شهریور بیست قوام، امینی 37 ساله معاون نخستوزیر شد. احمد قوام علاقه زیادی به حضور نیروی سوم یعنی آمریکاییان در ایران داشت. چنانکه در دورۀ قاجار نیز میخواست در مقابل روس و انگلیس پای شرکتهای نفتی آمریکایی را به ایران باز کند و حتی در آوردن مستشاران اقتصادی آن کشور هم تلاش زیادی داشت. امینی هم همین را میپسندید و این رویه را از استادش احمد قوام داشت. چندانکه بعدها هم آمریکاییان این علاقه را بی پاسخ نگذاشتند و قدر زحمات وی را دانستند. در کابینههای متعدد قوام، علی امینی حضوری مستمر داشت و نقش مهمی ایفا میکرد. وی حتی در کابینه منصور به مقام وزیر اقتصاد ملی رسید. در کابینه اول مصدق هم هشت ماه این وزارتخانه را گرداند.
علی امینی از ماجرای کودتای 28 مرداد هم سر سالم بیرون آورد. آن هم به چه قیمتی! وی علاوه بر اینکه وزیر اقتصاد کابینه کودتا را بر عهده داشت مسئول حل و فصل قضیه مهم نفت ایران را هم بر عهده گرفت. نفت ایران از زیر بلیط انگلیس خارج شده بود و شرکای کودتا هم سهم میخواستند. شرکایی که مهمترین آنان آمریکای مورد علاقه امینی بود. قرارداد امینی ـ پیچ از پی مذاکرات امضا شد و چهل درصد نفت استحصالی کنسرسیوم سهم آمریکا شد، معاملهای بس شیرین.
سال 1334وی در کابینه علا وزیر دادگستری شد وسپس در همین سال سفیر کبیر ایران در آمریکا شد. در این سفر ریشه علائق وی به آمریکا پایدارتر شد. این پایداری در ابتدای دهه چهل و برآمدن کندی خود را نشان داد. با فشار دولت دمکرات کندی (که ترس کمونیسم شرق، جهان و از جمله اقمار آمریکا؛ مثل ایران آن را فرا گرفته بود) علی امینی برای ایجاد اصلاحات اقتصادی و سیاسی برای مقابله با هجوم اردوگاه شرق به نخستوزیری گمارده شد. شاه با ناراحتی فرمان نخستوزیری را امضا کرد ولی چشم به راه زمین خوردن امینی ماند.
علی امینی در آغاز کار و لبخند رضایت شاه
کابینه علی امینی کابینۀ جنجالی بود. بگیر و ببندهای تبلیغاتی پر سر و صدایی راه افتاد. عوامل دست چندم به عنوان مفسد به دادگاههای نمایشی کشانده شدند بدون اینکه مفسدین اصلی که سر و سری با دربار داشتند آسیبی ببینند. اصلاحات امینی چنان میان تهی بود که شکست آن هر لحظه محتمل مینمود. امری که حتی آمریکاییان به آن پی بردند. شاه طی مسافرتی به آمریکا پرچم اصلاحات آمریکایی را به دوش گرفت و رهبر انقلاب سفید ایران شد و امینی هم مورد غضب شاهانه بود تا پایان سلطنت شاه الّا چند ماه آخر خانهنشین شد.
شاه سرگردان سال 57 طی چند ماه آخر سلطنتش به هر کسی متوسل میشد. علی امینی هم چون شیری بی یال و دم و اشکم به یاد احمد قوام که در اواخر عمر پیرانه سری میکرد هوس نخستوزیری به سرش زد ولی ظاهراً وی عاقلتر از قوام بود چون ایران 57، ایران 31 نبود.
قبل از پایان طوفان 57 به پاریس رفت و آنجا ماند. مدتی حدود سه سال کار سیاسی کرد ولی او مرد میدان نبود. و سرانجام در پاریس سر در خاک کشید (1372).
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر
کد مطلب: 32864