دوستی عرب زبان در تهران داشتم که او به من گفت در صورتیکه بتوانی صد تومان خرج کنی ملاقات دکتر مصدق کاری ندارد...
صد تومان رشوه دادم و دکتر مصدق را در زندان ملاقات کردم
14 مهر 1395 ساعت 8:31
دوستی عرب زبان در تهران داشتم که او به من گفت در صورتیکه بتوانی صد تومان خرج کنی ملاقات دکتر مصدق کاری ندارد...
جوان و تاریخ- اخبار تاریخی
حکومت رضاشاه پهلوی اگرچه حکومتی پلیسی بود و داعیه ایجاد امنیت داشت، اما در همان حکومت پلیسی کم نبودند مقاماتی که با گسترش فساد به دزدی از ملت می پرداختند. این امر نیز طبیعی است. وقتی شخص اول حکومت خود اقدام به فساد می کند و با دزدی زمین های ملاکین بزرگ را می رباید، نمی توان از مامورین زیر دست او انتظاری بیشتر داشت. در زیر نمونه ای از فساد این دوره را از نشریه «ندای مرد» ذکر می کنیم. روایتی که او بیان می کند، صرفا پس از سقوط پهلوی و در سال های ابتدایی دهه 1320 که محمدرضاشاه هنوز نتوانسته قدرت را در دستان خود متمرکز کند، قابل بیان شده است:
«در ایران هر چیزی را می توان با پول خرید. حتی دولت را.... در زمانی که دکتر مصدق مرد بزرگی که روزگار اجبارا به زندانش انداخته است گرفتار بود، تصمیم گرفتم که او را در زندانش ملاقات کنم. زندان او در باشگاه افسران بود. برای وصول به این منظور به درباریان، نظامیان، به وزراء، به روزنامه نگاران و بالاخره هر صاحب نفوذی در ایران متوسل شدم و همه در پاسخ گفتند که حدوث انقلاب در ایران آسان تر از ملاقات با دکتر مصدق است. دوستی عرب زبان در تهران داشتم که او به من گفت در صورتیکه بتوانی صد تومان خرج کنی ملاقات دکتر مصدق کاری ندارد. خیلی خوشحال شدم و گفتم بیش از این هم حاضرم بدهم. گفت بده و پس از گرفتن پول و گذشتن سه ساعت، من در طبقه چهارم باشگاه افسران در مقابل اطاقی بودم که زندان مصدق بود. ایستاده بودم و در تمام قسمت های باشگاه به راحتی گردش می کردم و همه کار برای من مسیر می شد به جز گرفتن عکس....»1
پی نوشت ها:
1-ندای مرد، سال 1322، شماره 2، ص 3.
کد مطلب: 32973