ای رسول عشق، عشقی بیکران/ ای امام فصلهای بیخزان/ مست بودی مست از عهد الست/ پیشوای عارفان میپرست.
سروده سیدحبیب حبیبپور در رثای امام خمینی(ره)
ای امام فصلهای بیخزان
30 خرداد 1393 ساعت 13:30
ای رسول عشق، عشقی بیکران/ ای امام فصلهای بیخزان/ مست بودی مست از عهد الست/ پیشوای عارفان میپرست.
سید حبیب حبیب پور شاعر متعهد کشورمان به یاد امام خمینی (ره) شعری سرود و در وبلاگ شخصیاش با عنوان تا ماه راهی نیست آورده است:
*باغبان عاشقی
ای فراتر از ملک پرواز تو
عالمی از عاشقی، اعجاز تو
ای نگاهت یک جهان، از عشق و شور
ای دلت آیینه بزم حضور
ای نگاهت کعبه جانهای ما
نور تو مقصود ایمانهای ما
آمدی با یک سبد گل آمدی
با جهانی از تغزل آمدی
ای قرار سینههای بیقرار
ای بهار فصلهای انتظار
ای دلت دریایی از خوف و رجا
ای همیشه غرقه ذکر و التجا
بر کویر جان ما باران شدی
بر لب عطشان ما باران شدی
ای دو چشمت مثل انجیل و زبور
ای نگاهت معنی آیات نور
ای تمام آسمان، مدهوش تو
کوله بار انبیا بر دوش تو
ای رسول عشق ـ عشقی بیکران ـ
ای امام فصلهای بیخزان
کوه، از یادت صلابت را گرفت
رود، از نامت نجابت را گرفت
بودهای آیینهدار عاشقی
باغبان نوبهار عاشقی
مست بودی مست از عهد الست
پیشوای عارفان میپرست
دستهایت لانهی پروانهها
درد نوش جام تو میخانهها
شعله عدل علی افروختی
در ره سبز عدالت سوختی
در نگاهت عدل نورانی شده
ظلم از عدل شما فانی شده
در نظرگاهت عدالت منجلی
راه تو راه درخشان علی
در مسیر ما چراغ افروختی
زخم دیدی، صبر کردی، سوختی
سید حبیب حبیب پور شاعر متعهد کشورمان به یاد امام خمینی (ره) شعری سرود و در وبلاگ شخصیاش با عنوان تا ماه راهی نیست آورده است:
*باغبان عاشقی
ای فراتر از ملک پرواز تو
عالمی از عاشقی، اعجاز تو
ای نگاهت یک جهان، از عشق و شور
ای دلت آیینه بزم حضور
ای نگاهت کعبه جانهای ما
نور تو مقصود ایمانهای ما
آمدی با یک سبد گل آمدی
با جهانی از تغزل آمدی
ای قرار سینههای بیقرار
ای بهار فصلهای انتظار
ای دلت دریایی از خوف و رجا
ای همیشه غرقه ذکر و التجا
بر کویر جان ما باران شدی
بر لب عطشان ما باران شدی
ای دو چشمت مثل انجیل و زبور
ای نگاهت معنی آیات نور
ای تمام آسمان، مدهوش تو
کوله بار انبیا بر دوش تو
ای رسول عشق ـ عشقی بیکران ـ
ای امام فصلهای بیخزان
کوه، از یادت صلابت را گرفت
رود، از نامت نجابت را گرفت
بودهای آیینهدار عاشقی
باغبان نوبهار عاشقی
مست بودی مست از عهد الست
پیشوای عارفان میپرست
دستهایت لانهی پروانهها
درد نوش جام تو میخانهها
شعله عدل علی افروختی
در ره سبز عدالت سوختی
در نگاهت عدل نورانی شده
ظلم از عدل شما فانی شده
در نظرگاهت عدالت منجلی
راه تو راه درخشان علی
در مسیر ما چراغ افروختی
زخم دیدی، صبر کردی، سوختی
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930318000037#sthash.SiBCAdtF.dpuf
کد مطلب: 35031