شاید دریافت امتیاز تأسیس باشگاهی ورزشی که ساخت آن حدود سه سال طول کشید و شاه شخصاً در مراسم افتتاح آن حضور داشت، به خوبی بیانگر رابطه دربار و جعفری باشد.
نگاهی به فعالیت های شعبان جعفری پس از کودتا
15 خرداد 1396 ساعت 16:08
شاید دریافت امتیاز تأسیس باشگاهی ورزشی که ساخت آن حدود سه سال طول کشید و شاه شخصاً در مراسم افتتاح آن حضور داشت، به خوبی بیانگر رابطه دربار و جعفری باشد.
کافه تاریخ- مقالات
شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ یکی از چهرهها و بازیگران اصلی در کودتای 28 مرداد میباشد که با تطمیع دربار توانست نقش مهمی در پیروزی کودتا ایفا کند. وی بعد از نقش مؤثر خود در کودتا توانست ضمن دریافت پاداشهای کلان از فرصت و امکانات مناسبی نیز بهرهمند گردد. البته جعفری نیز تا زمان پیروزی انقلاب به شاه و دربار وفادار مانده و در برخی از جنبشهای مخالف رژیم به حمایت از رژیم پهلوی برخاست که در ادامه به تشریح بیشتر این موضوع پرداخته میشود.
شعبان جعفری که بود؟
شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در سال 1300 در تهران به دنیا آمد. در رابطه با زندگی وی در دوران کودکی و جوانی اطلاعات زیادی موجود نیست و بعضاً برخی او را فردی مذهبی معرفی میکنند که البته با توجه به اقدامات و فعالیتهای وی در طول زندگیش و نیز اسناد باقیمانده تردید زیادی در صحت این موضوع وجود دارد. نام جعفری بعد از کودتای 28 مرداد بر سر زبانها افتاد. از این رو اطلاعاتی که در مورد وی موجود است به دوران کودتا و پس از آن بازمیگردد. وی یکی از عوامل و بازیگران مهم در کودتای 28 مرداد 1332 بود. هر چند بارها منکر نقش خود در کودتا شده است؛ اما بسیاری با استناد به دیدارهای صورت گرفته و اقدامات وی در روز کودتا، خلاف ادعای او را اثبات نمودهاند. چنانچه گفته میشود وی در روز کودتا با روزولت نیز ملاقاتی داشته است، هر چند تا ظهر روز کودتا در زندان به سر میبرد؛ اما بعد از آزادی از زندان و در دیدار با روزولت به وی وعده میدهد که قادر است سیصد تا چھار صد نفر از نوع خود را گرد آورد که قادر به انجام ھر کار و دستوری در ازای مزد خوب باشند. گفته میشود پس از این توافق، روزولت یک پاکت بزرگ پول به او میدھد و قرار میگذارد پس از پیروزی بقیهاش را ھم بپردازد شعبان نیز فوراً به جنوب شھر رفت تا امثال خود را جمع کند.1 با این حال با اقدامات شعبان و دار و دستهاش بسیاری از اتفاقات کودتا به نفع شاه و کودتاچیان رقم میخورد و شعبان به پاس خدمات و تلاشهای خود در کودتا پاداشهایی از پادشاه دریافت میکند. اما نقش شعبان تنها به روز حادثه ختم نشد و وی که خود را یکی از وفاداران صدیق شاه میدانست با تشکیل جمعیتی موسوم به جوانان جانباز، قول خدمت و یاری بیشتر به شاه را داد. از این رو وی بعد از کودتا نیز با برخی کنشهای سیاسی تلاش نمود وفاداری خود را به شاه و دربار ثابت نماید. برخی از این کنش ها در ادامه مورد توجه قرار می گیرد.
وقایع 15 خرداد 1342
در جریان وقایع 1342 که منجربه بازداشت امام (ره) و به دنبال آن تظاهرات مردم گردید، جعفری با جمعیت خود یعنی جوانان جانباز به خیابانها ریختند و با ایجاد رعب و وحشت بر مردم تاختند. «در این روز شعبان بی مخ مأموریت یافت که چاقوکشانش را به صورت دستهای سینهزن به میان تظاهر کنندگان بفرستد و با عنوان جاوید شاه به آنان حملهور گردد.»2 البته جعفری در مصاحبه با هما سرشار با اذعان به نقش خود در این قیام، روایت متفاوتی از این ماجرا نقل میکند. او با اشاره به سوخته شدن باشگاه ورزشیاش که در ازای خدماتش در کودتا از شاه دریافت نموده بود، میگوید که فردای روز قیام 15 خرداد صد تا صد و پنجاه نفر از جمعیت جوانان جانباز را در سی جیپ نشانده و به همراه آنان در میدان شاه حاضر شدند.3 وی در ادامه صحبتهای خود و در پاسخ به سؤال خانم سرشار مبنی بر اینکه آیا وی به چند آخوند در مسجد نیز حمله برده و به کتک کاری آنها پرداخته نیز پاسخ مثبت داده و آن را تصدیق میکند.4 به طور کلی رابطه شعبان با شاه بعد از کودتا رابطهای بسیار نزدیک بود. شعبان که خود را از مریدان شاه میدانست با هر کسی که مخالف شاه و رژیم بود با اختیار تام و کامل و گاه با دستور مقامات مقابله میکرد. در این رابطه حاج علی انسانی، مداح و یکی از مخالفین سیاسی رژیم شاه در بخشی از خاطرات خود در رابطه با این موضوع میگوید که در 4 آبان سال 1344 همزمان با سالگرد تولد شاه به عنوان قهرمان ورزش باستانی توسط شعبان به فسیتوال دعوت میشود تا در آنجا نزد شاه چرخ بزند. او میگوید که از آنجا که بالاجبار به مراسم دعوت بود از این کار طفره میرود و با بهانه بیمار بودن در میان تماشاگران پنهان میشود؛ اما یکی از دوستان شعبان او را یافته و قضیه را به شعبان اطلاع میدهد. انسانی در ادامه میگوید دو هفته بعد از مراسم توسط شعبان به محل کارش احضار میشود و شعبان در اتاقی در بسته شروع به کتکت کاری او میکند و سرانجام با وساطت یک نفر و عذرخواهی، ماجرا پایان مییابد. البته علاوه بر این مدتی نیز از هر گونه فعالیت ورزشی محروم میگردد.5
جعفر شعبانی با خدماتی که گاه به دستور دربار و گاه خودسرانه برای شاه و رژیم انجام میداد توانست موقعیت خود را نیز تا حدی تغییر دهد. شاید دریافت امتیاز تأسیس باشگاهی ورزشی که ساخت آن حدود سه سال طول کشید و شاه شخصاً در مراسم افتتاح آن حضور داشت، به خوبی بیانگر رابطه دربار و جعفری باشد. شعبان در این رابطه میگوید: «از اعلیحضرت قول گرفتم برای افتتاحش بیان. گفتم: «اعلیحضرت اگه اینجا تموم شد باید حتماً خودتون بیاین افتتاح کنیم.» گفتن: «میام» بعد اعلیحضرت یه روز اومدن اونجا برای افتتاح»6 این موضوع به خوبی حکایت از اهمیت شعبان نزد شاه داشت؛ تا جاییکه برای افتتاح باشگاهش در آنجا حضور مییابد. جعفری نیز در بسیاری از مراسمهای خاصی که توسط شاه و دربار ترتیب داده میشد امکان حضور مییافت. از جمله این مراسمها سالگردهای تولد شاه بود که گاه با ترتیب و اجرای نمایشهای خاص جعفری همراه میشد. با این حال جعفری تا پیروزی انقلاب به طور کلی در خدمت شاه بود و همواره نیز خود را دوستدار واقعی شاه میدانست. موضوعی که در کتاب هما سرشار چندین بار به آن اشاره شده است. در نهایت جعفری نیز بعد از انقلاب همانند بسیاری از همردیفان خود از کشور خارج شد و مدتی را در اسرائیل و آلمان گذرانید و در نهایت هم در آمریکا سکنی گزید. وی در سال 28 مرداد 1385 همزمان با سالگرد کودتای 28 مرداد درگذشت.
*فهرست منابع
1. محمود تفضلی، مصدق، نفت، کودتا، ترجمه محمود تفضلی، تھران مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1385، ص 112- 113
2. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چاپ هفدهم، ص 42
3. هما سرشار، شعبان جعفری، لسآنجلس، نشر ناب، 1381، چاپ دوم، ص 279
4. همان. ص 281- 282
5. گفتوگو با حاج علی انسانی، ماجرای کتک کاری حاج علی انسانی با شعبان بیمخ/ مداحی که جلوی شاه چرخ نزد، 03/06/1393 خبرگزاری فارس
6. سرشار، همان، ص 299
کد مطلب: 35912