اردیبهشت 1357 با تمام حوادث و تب و تابش در قم گذشت و اول خرداد رسید. از ساواک قم به پدرم زنگ زدند که به ساواک تشریف بیاوردید. پدرم وقتی گفت مرا به ساواک احضار کرده اند همه ی خانواده و آشنایان ناراحت و مضطرب شدند و حتی بعضی ها گریه کردند...
ساواک چگونه سالگرد 15 خرداد را کنترل می کرد؟
3 تير 1396 ساعت 14:50
اردیبهشت 1357 با تمام حوادث و تب و تابش در قم گذشت و اول خرداد رسید. از ساواک قم به پدرم زنگ زدند که به ساواک تشریف بیاوردید. پدرم وقتی گفت مرا به ساواک احضار کرده اند همه ی خانواده و آشنایان ناراحت و مضطرب شدند و حتی بعضی ها گریه کردند...
کافه تاریخ- تاریخ شفاهی
حکومت پهلوی در حین آنکه تلاش می کرد تا 15 خرداد را واقعی کم اهمیت جلوه داده و آن را شورش طیف کوچکی از نیروهای ارتجاعی نشان دهد، به شدت از آن می ترسید. این واقعیت به طور ویژه در سالگرد این رویداد تاریخی قابل درک بود؛ در این تاریخ مردم، به طور ویژه در قم، یاد درگذشتگان و اهمیت این روز را گرامی می داشتند. هر چه به سالهای انقلاب نزدیک می شدیم، اهمیت سالگرد این قیام خونین بیشتر می شد. به طوری که ساواک ترفندهای خاصی را برای کنترل روحانیون، در پیش می گرفت:
«اردیبهشت 1357 با تمام حوادث و تب و تابش در قم گذشت و اول خرداد رسید. از ساواک قم به پدرم زنگ زدند که به ساواک تشریف بیاوردید. پدرم وقتی گفت مرا به ساواک احضار کرده اند همه ی خانواده و آشنایان ناراحت و مضطرب شدند و حتی بعضی ها گریه کردند که حتما مشکلی هست و می خواهند آقا را دستگیر کنند. پدرم رفت و برگشت و گفت: «اینها از من خواستند که دو هفته در قم نباشم. هر جا که خواستم بروم. فقط در قم نباشم». در واقع این خواسته ی ساواک یک تبعید محترمانه و اختیاری بود. از همان روز ایشان به تهران رفت و بیش از پانزده روز در تهران بود. البته هر چند روز یک بار به قم بر می گشت و دوباره می رفت و ظاهرا کاری داشت. هدف ساواک این بود که پدرم در 15 خرداد در قم نباشد. چون احتمال می دادند که کاری، فعالیتی یا مراسمی در سالگرد 15 خرداد در قم صورت بگیرد، لذا می خواستند پدرم نباشد.»
کد مطلب: 35983