تاریخ ایران نسبت به انگلستان سرشار از حس تنفر و انزجار است. این مسئله تنها کسانی را که به نوعی از این دولت ضرر دیده اند شامل نمی شود، بلکه همه مردم ایران را در بر می گیرد. جالب آنکه حتی کسانی که از انگلستان به قدرت و مکنت رسیده اند نیز به دلیل این حس مردم تلاش می کردند تا خود را ضد انگلیسی نشان دهند. رضاشاه پهلوی از این دسته افراد بود . . .
کافه تاریخ- تاریخ شفاهی
تاریخ ایران نسبت به انگلستان سرشار از حس تنفر و انزجار است. این مسئله تنها کسانی را که به نوعی از این دولت ضرر دیده اند شامل نمی شود، بلکه همه مردم ایران را در بر می گیرد. جالب آنکه حتی کسانی که از انگلستان به قدرت و مکنت رسیده اند نیز به دلیل این حس مردم تلاش می کردند تا خود را ضد انگلیسی نشان دهند. رضاشاه پهلوی از این دسته افراد بود. او اگرچه با کمک انگلیسی ها به قدرت رسیده بود اما در سالیان پایانی حکومتش تلاش می کرد تا از آنها فاصله بگیرد و به آلمان ها نزدیک شود:
«آیا مسئله گرایش رضاخان به آلمان نازی ساختگی بود یا واقعیت داشت؟ باید بگویم که کاملا واقعیت داشت. از مدتها قبل، نزدیکی های سیاسی بین آنها ایجاد شده بود و رضاخان با هیتلر و بلند پروازی های او همدلی داشت. ولیعهد هم در همین عوالم بود و در صحبت هایش با من موفقیت آلمان را صددرصد می دانست. او در اتاقش نقشه ای نصب کرده بود و در آن شهرهایی که توسط آلمان ها اشغال می شد را علامت گذاری می کرد. او به من دستور داد که از طریق رادیو به وسیله ی سنجاق پیشرفت لحظه به لحظه جنگ را در نقشه منعکس کنم. رضاخان یک قزاق بود و اطلاعات نظامی کلاسیک نداشت و مسائل را ساده می دید. لذا می توان گفت که حتی او نیز بنوبه خود تحت تاثیر حرفهای پسرش قرار می گرفت.»
منبع: حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، به کوشش: عبدالله شهبازی، تهران، نشر اطلاعات، 1393، ص 87