کافه تاریخ- کشکول
در ابتدای دهه 1340 شاه سفری به قم داشت. سفری که در آن هیچ استقبالی از شاه نشد. او در این به خوبی پایه های متزلزل حکومت خود را دید. اما به جای آنکه به فکر ترمیم آن باشد و قوه عقلانیت خود را برای پیدا کردن راهکار به کار اندازد، خشم خود را بروز داد:
«شاه وقتی اوضاع را در قم نامساعد دید و متوجه شد کسی به استقبالش نیامده خیلی عصبانی شد و سخنرانی خشنی علیه روحانیت کرد که در تاریخ ضبط شده است. او گفت که ما با ارتجاع سیاه می جنگیم. یک مشت مفت خور یعنی وجوهات بگیر نشسته اند و برای ما تصمیم می گیرند. ما این مار و آن کار را می کنیم. همچنین گفته بود که طلبه ها چرا نباید سربازی بروند. همه را به سربازخانه ها بفرستید. از آن به بعد بود که دستگیری و اعزام طلبه ها به سربازی آغاز شد. طلاب نوعا جرات نمی کردند در خیابانها عبور کنند. چون گاهی بلافاصله آنها را می گرفتند و در کامیون می انداختند و به سربازی می بردند. موضوع سربازگیری تا مدتی ادامه یافت. اما بعدها گویا خود رژیم از تجمع طلاب در پادگان ها ترسید که ممکن است آنجا را به هم بزنند. لذا دیگر سربازگیری طلاب را رها کرد.»
منبع: سیدمحمد خامنه ای، خاطرات آیت الله سیدمحمد خامنه ای، جلد اول، تنظیم: جواد کامور بخشایش و جواد عربانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، چاپ دوم، ص 185