کافه تاریخ- تاریخ شفاهی
بلوشر سفیر آلمان در ایران در دوران سلطنت رضاشاه در فصلی از خاطرات خود تحت عنوان پس از سقوط وزیر دربار که به وقایع بعد ازبرکناری و مرگ تیمورتاش اشاره دارد می نویسد: «بعد از مرگ وزیر دربار دیگر کسی نبود که شاه امور را با او درمیان بگذارد، شاه ایران هیچ کس را محرم راز خود نمی دانست و همیشه در اندیشه نابودی دشمنان و دوستان بیش از اندازه نیرومند شده خویش بود.» بلوشر به نقل از شیر احمدخان سفیر افغانستان درتهران می نویسد: «من بارها در خلوت به صورت دو نفره با رضا شاه گفتگو داشته ام. هیچ وقت نشده که شاه فکر بکری در این گفتگوها عنوان نماید و هرگاه کاری به تصمیم احتیاج پیدا می کرد همواره مرا به وزیر مربوطه حواله می کرد. او به کسی احتیاج داشت که به جایش فکر کند و این کاری بود که تا به حال تیمورتاش و فروغی برایش انجام می داند. شاه کلاً بی سواد است و بی فرهنگ. نه تنها با هیچ زبان خارجی آشنا نیست بلکه حتی فارسی را هم به طرز عامیانه ای صحبت می کند از همان نوع که در کوچه و بازار می توان شنید و این خود علت آن است که او از هر معاشرتی خود را کنار می کشد.»
منبع
سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی،1369، ص 273