کافه تاریخ- تاریخ شفاهی
برژنسکی از جمله آمریکایی هایی بود که در جریان انقلاب اسلامی به شدت از طرفدران بقای شاه بود. او بر آن بود که شاه می بایست به شدیدترین و خشن ترین شکل ممکن به مخالفین خود واکنش نشان دهد. ظاهرا دخالت او در امور ایران بیش از حد مجاز آن بوده است، به طوری که باعث واکنش ونس شد:
«با خبر شدم که برژنیسکی ارتباط های مستقیمی را شخصا با ایران شروع کرده و بدون اطلاع حتی یک نفر، در وزارت امورخارجه مذاکراتی را با اردشیر زاهدی انجام داده است. به نظر من این امر از طرفی باعث سردرگمی شاه نسبت به جایگاهش در نزد ما می شد، و از طرف دیگر، ناتوانی اش را در تصمیم گیری در مورد آنچه باید انجام می داد، در پی داشت. بنابراین، بی درنگ به دیدار برژینسکی رفتم و به او گفتم که از منبع موثقی شنیده ام با مقامات ایرانی در ارتباط است و این موضوع برای من غیرقابل تحمل است. برژنیسکی این اتهام را رد کرد. به او گفتم تکذیبش را باور نمی کنم و امیدوارم با منظ بیاید تا پیش رئیس جمهور برویم. رئیس جمهور ما رابه حضور پذیرفت و من خبری را که کسب کرده بودم به او گفتم. رئیس جمهور از برژنیسکی پرسید که آیا این خبر صحت دارد. برژنیسکی باز هم خبر را تکذیب کرد. رئیس جمهور از برژنیسکی خواست که کپی همه ی تماس هایی را که بین کاخ سفید و تهران صورت گرفته است در اختیار وی قرار دهد. این آخرین چیزی بود که راجع به آن موضوع شنیدم، ولی ارتباطات پشت پرده قطع شد. بدون اغراق این مورد تجربه تلخی بود.»
منبع: سایروس ونس، انتخاب دشوار: سالهای بحرانی در سیاست خارجی آمریکا، ترجمه: خیرالله خیری اصل، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390،ص 56-57