کافه تاریخ- کشکول
ساختار قدرت سیاسی در عصر پهلوی دوم (از فـردای کـودتای ٢٨ مـرداد سال ١٣٣٢) به طور کلی حکایت از ساخت آمرانه ای می کرد کـه شخص محمدرضاشاه تمامی قدرت را به تنهایی در رأس هرم در اختیار خود داشت و به بازیگر اصلی عرصه سیاست و اجتماع در کـشور تـبدیل شـده بود. به گفته احسان نراقی «بعد از جریانات سال 1342 و موضوع 15 خرداد، شاه به گفتهای اطرافیان خود ترتیب اثـر نـمیداد. در جـلسهای با حضور علی اصغر حکمت، انتظام، وارسته، محمود مهران و عدهای دیگر که در منزل حسین علاء تشکیل شده بـود قـرار بود اعضای جلسه در ملاقات با شاه مطالب مهمی را بیان کنند اما شاه تـوجهی نـمیکند تـا اینکه حسین علاء به او در فرودگاه هنگام عزیمت برای افتتاح سد گلپایگان میگوید: قربان وقتم لاقات چه شد؟ شاه گـفته بود: به این نتیجه رسیدهام که رجال سیاسی قدیمی را باید به توالت ریخت و سـیفون را کشید. انتظام که از مـوضوع سـیفون اطلاع پیدا کرد خیلی ناراحت بود و در آخرین روزهای مسئولیتش در شرکت نفت سعی داشت شاه را متوجه اشتباهاتش بکند. در ملاقات با شاه وقتی صحبت از برکناری رجال قدیمی به میان آمد شاه به او گفته بـود: وطن پرستی من ایجاب میکند این کار را بکنم. انتظام هم در یک واکنش غیر منتظره با دست روی میز میزند و با صدای بلند میگوید: فقط اعلی حضرت وطن پرست نیستید، ما هم وطن پرستیم.بـه حـدی که شاه به او گفته بود: چقدر بلند حرف میزنید،حتی علم در بیرون اتاق صدای شاه را شنیده بود.»
منبع:«گفتگو و خاطرات: ساختار ارتش و ساواک و ناکار آمدی رژیم پهلوی از زبان دکتر احسان نراقی»، مجله تاریخ معاصر ایران ، زمستان 1381 ، شماره 24 ، ص224