کافه تاریخ- کشکول
به گواه تاریخ، بعد از پیروزی کودتای 28 مرداد 1332 فصل جدیدی از دوران سلطنت پهلوی دوم آغاز شد. دورانی که در آن محمدرضاشاه پای در کفش پدر گذاشت و در قامت یک دیکتاتور تمام عیار ظاهر گشت و تمامی سطوح جامعه اعم از نخبگان سیاسی تا مردم عادی از جلوه های استبدادی شاه پهلوی بی نصیب نماندند. محمدرضا شاه در برابر نـخبگان اصـلاحطلب و کسانی که از مرام شاهنشاهی و برنامههای او برای رسیدن به تمدن بزرگ پیروی نمیکردند، از روشهائی مانند: اتهام فساد مالی، برکناری، تبعید و حبس، استفاده میکرد. این برخوردهای خشونتآمیز، طیف وسیعی از نخبگان را دربر میگرفت؛ از امام خـمینی(ره) -کـه یکی از مـخالفان سرسخت نظام استبدادی بود- تا سرلشکر زاهدی که با ایفای نقش در کودتای 28 مرداد 1332 در نجات تاج و تخت شاه مؤثر واقـع شده بود.هنگامیکه قدرت زاهدی افزایش یافت، شاه او را برکنار و به سـوئیس فـرستاد. هـنگام خروج از کشور، «در پای پلکان هواپیمائی که او را به سوئیس میبرد، به چند تن از دوستانی که بدرقهاش میکردند، گفت: «بالأخره حـق بـا دکتر مصدق بدبخت بود.»
منبع: همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی، جلد دوم، تهران: پاپیروس، 1368، ص 81