میرزا آقـای تـبریزی بود که نخستین نمایشنامهها را در سبک و سـیاق غربی و به زبان فـارسی، در سـالهای 1287 و 1288 ق نوشت. سالها چهرهی وی در هالهای از ابـهام و تـاریکی قرار داشت و نمایشنامههایی را که تحت عنوان «سه تیاتر» در سال 1340 ق در برلین چاپ شدند مـنسوب بـه شاهزاده میرزا ملکمخان ناظم الدوله مـیدانستند.
رواج نمایشنامهنویسی در ایـران، در اصـل به آن گروه از نمایشنامهنویسان باز میگردد که شیوهی خود را از غرب وام گرفتند. ایـنان بـی آنکه دست به کند و کاوی در آثار نمایشی سنتی ایرانی بزنند و از منظر نمایشنامهشناسی نمایشنامههای سنتی ایرانی را بـررسی کـنند، صـرفا با گرتهبرداری از نمونههای غربی دست به نگارش زدند. حتی در راه شناخت نمایشنامهنویسی غـربی،بـه دلیل تنگناهای زمانه به نظر میاید که غیرآکادمیک عمل کرده باشند. نخستین نمایشنامههایی کـه بـا گرتهبرداری از ساختار نمایشی غرب نـگاشته شـدند و در داستانپردازی، شـخصیتسازی و فـضا و خـلقوخو ،نظر به فرهنگ ایرانی داشتند، بـه زبـان ترکی آذربایجانی،توسط میرزا فتحعلی آخوندزاده (1295-1228 ق) تصنیف شد. اما این میرزا آقـای تـبریزی بود که نخستین نمایشنامهها را در سبک و سـیاق غربی و به زبان فـارسی، در سـالهای 1287 و 1288 ق نوشت. سالها چهرهی وی در هالهای از ابـهام و تـاریکی قرار داشت و نمایشنامههایی را که تحت عنوان «سه تیاتر» در سال 1340 ق در برلین چاپ شدند مـنسوب بـه شاهزاده میرزا ملکمخان ناظم الدوله مـیدانستند. امـا بـعدها مشخص شد، مـیرزا آقـای تبریزی این نمایشنامهها را نـوشته اسـت و با پیدا شدن رسالهای خطی به نام وی، نمایشنامهی دیگری هم از او پیدا شد. آثـار وی از زبـانی ساده سود میبرد و ضعف اساسی کـارهایش از آنـجا سرچشمه مـیگیرد کـه مـیرزا آقا اعتقادی به تـحول انسان، پیشرفت و دگرگونی ندارد.در نتیجه، اشخاص بازی آثارش نیز هیچگونه تحولی نمییابند و از جایی به جـایی نـمیرسند. در عین حال، وی وسواسی بـیمارگونه، تـند و بـیپرده بـه دیـدن زشتیها دارد.
منبع: سپانلو، نویسندگان پیشرو ایران، نشر نگاه، چاپ چهارم، 1371، ص 58