شاه در همان سال‌های تحصیلش در سوئیس عمیقاً در جو غربی غوطه خورد و همین به دیدگاه‌ها و جاه‌طلبی‌های او رنگ دیگری داد. او اسلام سنتی را تحقیر می‌کرد و این را نشان می‌داد .

موضوع غلبه فرهنگ غربی بر کشور، یکی از چالش‌ها و موضوعات اصلی مخالفان و ناراضیان سیاسی با حکومت بود. فرهنگ غرب به قدری در کشور رواج یافته بود که حساسیت گروه‌های سنتی و مذهبی را برانگیخته بود. به خصوص آنکه خود شاه نیز حامی و مروج فرهنگ غرب بود.
«چرخش توده‌هاست که همه را و بیشتر از همه ایرانیان تحصیل کرده را متحیر کرده است. اینها فکر نمی‌کردند این قدر تماس خود را با مردم عادی از دست داده باشند: ولی داده بودند. آنها که در خارج تحصيل کرده‌اند احساس فزاینده طرد شدن و بیگانگی در کشور خودشان می‌کنند. این احساس چقدر برای بیگانگان قوی‌تر است، حتی آنان که در ایران سفر کرده‌اند، فارسی حرف می‌زنند و تعداد زیادی دوست ایرانی دارند. حتی ما هم احساس می‌کنیم خارجی، استثمارگر و دشمن هستیم. بخش بزرگی از این مشکل به دوش خود شاه است که در همان سال‌های تحصیلش در سوئیس عمیقاً در جو غربی غوطه خورد و همین به دیدگاه‌ها و جاه‌طلبی‌های او رنگ دیگری داد. او اسلام سنتی را تحقیر می‌کرد و این را نشان می‌داد. الآن بهایش را می‌پردازد.»



منبع: دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتاب‌سرا، 1377، ص 189