علی امینی یکی از جنجالیترین نخستوزیران حکومت پهلوی بود. در دوران نخستوزیری او شایعات چندی مبنی بر کودتای او علیه شاه مطرح شد و شاه همواره از قدرتیابی او واهمه داشت. به خصوص آنکه وی از حمایت کامل آمریکا نیز برخوردار بود. با این حال شاه به دلایل دیگری نیز دل چندان خوشی از امینی نداشت:
«دکتر علی امینی در تحولات اخیر ایران از کودتای ۲۸ مرداد به بعد از نیروهای مؤثر تصمیم گیرنده در تحولات کشور بود. او در واقع در یکی از بحرانیترین ادوار تاریخی ایران قدرت را به دست گرفت و میرفت تا بخت خود را در امور کشورداری آزمایش کند. از آن طرف آمریکاییها نیز که به این روز چشم دوخته بودند حمایت بیچون و چرای خود را از وی نشان دادند و برای هر گونه همکاری با دولتش اعلام آمادگی کردند. شاه، گرچه از امینی دل خوشی نداشت، لیکن در برابر خواسته آمریکاییها تسلیم شد و در واقع در مقابل کار انجام شده واقع گردید. شاه تا واپسین روزهای عمر به امینی به چشم کاندیدای ریاستجمهوری مینگریست که قصد دارد حکومت او را واژگون سازد. به همین دلیل وزن و اهمیت او را نخواست دریابد و همین امر همیشه مانع تعامل وی با امینی بود. دلیل دیگری هم البته وجود داشت و آن این بود که امینی به خاندان قاجار تعلق داشت و یادگاری از این سلسله بود. بدیهی است که شاه از این دید هم به وی به چشم یک رقیب مینگریست و در توهم مضاعف خود غوطه ور بود. امینی از همان روزی که وارد ایران شد، در تحولات سیاسی بیش از پیش ایفای نقش کرد.»
منبع:حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، صص 181- 182