حاكمان روسيه از سالها قبل تمايل داشتند سرزمين قفقاز را كه متعلق به ايران بود به تصرف خود درآورند. طرح تصرف گرجستان كه از زمان پتركبير مورد نظر فرمانروايان روسيه بود، در زمان كاترين دوم به مرحله اجرا درآمد، اما با مرگ كاترين و دستور پل اول جانشين او موقتاً مزاحمتهاي روسيه و عمليات قواي آنها متوقف شد. با مرگ هراكليوس حاكم شورشي گرجستان فرزند بزرگ او گرگينخان طي قراردادي با پل امپراتور روسيه او را پادشاه گرجستان ناميد. و يكسال بعد در رمضان 1215 با مرگ گرگينخان پل، طي فرماني گرجستان را رسماً جزو امپراتوري روسيه شناخت و دو ماه بعد كشته شد. فرزند او الكساندر اول نيز گرجستان را به يكي از ايالات روسيه تبديل كرد. روسيه علاوه بر سركوب شورش گرجستان تلاش ميكرد مناطقي نظير ايروان و گنجه را كه در حكم دروازه گرجستان بود به تصرف خود درآورد. حمله قواي روس به گنجه در 1218 و اشغال آنجا نقطه شروع جنگهاي دوره اول ايران و روسيه بود كه دو سال به طول انجاميد.1 فرماندهي جبهههاي نبرد ايران بر عهده عباس ميرزا، نايبالسلطنه فتحعليشاه بود شجاعت و شهامت ايرانيان باعث شد قواي روسيه نتوانند به سرعت به اهداف خود برسند و پس از ده سال جنگ از عهده گرفتن ايروان و نخجوان كه از اهداف اصلي آنها بود برنيامدند. در نهايت بهرغم شجاعت ايرانيان، ناآگاهي آنان از فنون نظامي جديد، خيانت برخي حكام ماوراء ارس و اتحاد سياست روسيه و انگلستان باعث شكست ايران در جنگهاي دوره اول و انعقاد قرار داد گلستان شد بر اساس اين قرارداد ولايات قراباغ، گنجه، شكي، دربند، باكو، شيروان و قسمتهايي از ولايات طالش كه در تصرف روسيه بود و تمام داغستان و گرجستان در اختيار روسيه قرار گرفت.
پیمانهای خارجی دولت ایران تحت الشعاع جنگهای ایران و روسیه
جنگهاي ايران و روس از شروع آن و ختم غائله تا زمان قتل گريبايدف، حدود 26 سال طول كشيد. در اين مدت مناسب است به مواردي در حاشيه جنگها توجه شود؛ مسائلي مانند اغتشاشات داخلي (بيشتر به تحريك انگليس)، توطئههاي درباريان كه در كار عباس ميرزا كارشكني ميكردند و يا عكسالعملهاي خارجي و داخلي بسيار كه ذكر آنها از حوصله اين تحقيق بيرون است.2
پيمانهايي كه بين دولتهاي اروپايي و ايران و دول اروپايي، در سالهاي جنگ با روسها منعقد شده و در سرنوشت جنگها مؤثر بوده است، عبارتند از:
1. پيمان اول ايران و انگليس: در سال 1800م، ناپلئون در فرانسه به قدرت رسيد. هدف اصلي او در سياست خارجي، تصرف هند و ضربه زدن به انگليس بود. او ميخواست با همكاري پل اول و از طريق افغانستان به هند حمله كند. در اين زمان فرماندار انگليسي هند ماركي ولزلي بود كه، سرجان ملكم را به ايران اعزام كرد. او در سال 1215ﻫ . ق. پيماني با ابراهيمخان كلانتر منعقد كرد. هدف اصلي انگلستان، مهار ناپلئون و جلوگيري از اتحاد هند، ايران و افغانستان بر عليه انگلستان بود. اين پيمان، جنبه سياسي و اقتصادي داشت؛ كه بر طبق آن، اگر پادشاه افغانستان به هند حمله ميكرد، شاه ايران بايد جلوي اين حمله را ميگرفت و در مقابل، اگر به ايران حمله ميشد، دولت انگليس بايد از طريق يكي از بنادر به ايران اسلحه ميداد. در ضمن، بازرگانان هندي و انگليسي اجازه داشتند هرگاه صلاح دانستند، در ايران اقامت كنند و در طول اقامت آنان، ماليات و گمرك ناچيزي بايد از آنان اخذ ميشد.
اواخر قرن نوزدهم ميلادي دو مانع عمده بر سر بسط نفوذ انگلستان و كمپاني هندشرقي در هندوستان وجود داشت، حاكم شيعي ايالت ميسور و زمانشاه ابدالي در هندوستان. سياست تهاجمي زمانشاه نسبت به شبه قاره هند و تصرف لاهور در 1796 وي را به تهديدي جدي عليه انگلستان تبديل كرده بود. او در نظر داشت با همكاري جنگجويان هندي، به ويژه تيپوسلطان دست استعمارگران انگليسي را از هند كوتاه كند. در صورت پيوستن ايران به چنين اتحادي و يا بيطرف بودن دولت ايران در قبال مسائل هند قطعاً تحولات منطقه بر عليه منافع انگلستان رقم ميخورد. در چنين اوضاعي انگليسيها سياست نزديكي با ايران و ترغيب فتحعليشاه به حمله به افغانستان را دنبال ميكردند. مهديعليخان اولين سفير كمپاني هندشرقي در ايران بود كه توانست با همكاري افرادي نظير ميرزا ابراهيمخان كلانتر (اعتمادالدوله) محمود ميرزا افغان، شاهزاده فراري افغان را كه به دربار ايران پناهنده شده بود به همراه سپاهي راهي هرات نمايد تا بدين وسيله توجه زمانخان از هندوستان متوجه افغانستان شود. مهديعليخان در 1214ق. همزمان با عزيمت هيئتي از سوي تيپوسلطان به تهران عازم پايتخت ايران شد. 3 پس از مأموريت موفقيتآميز مهديعليخان جان ملكم از كارگزاران كمپاني هندشرقي راهي ايران شد دفع تهديد زمانشاه و قطع رابطه ايران و فرانسه اهداف مأموريت وي بود. با نقشه و حمايت او محمود ميرزا افغان در 1800 ميلادي مجدداً به افغانستان حمله كرد و زمانشاه را بر كنار و كور نمود. ابراهيمخان اعتمادالدوله بيشترين همكاري را با انگليسيها در اين دوره داشت و پيماني كه بين ايران و كمپاني هندشرقي منعقد گرديد به امضاي او و ملكم رسيد بر اساس همين قرارداد بود كه ايران موظف ميشد از حمله افغانها به هند جلوگيري كند و مانع عبور سربازان فرانسوي از سرزمين ايران به مقصد هندوستان شود. همنوايي اعتمادالدوله با منافع انگليسيها و گسترش نفوذ خاندان وي در كشور باعث اعتراض رجال و مردم ايران و نهايتاً همانطور كه پيشتر ذكر گرديد منجر به قتلعام خاندان اعتمادالدوله به فرمان فتحعليشاه شد. با دفع خطر تيپوسلطان و زمانشاه و روي كار آمدن الكساندر در روسيه اوضاع بينالمللي به نفع انگلستان تغيير كرد و الكساندر، تزار روس بر خلاف پدرش پل اول كه متمايل به فرانسه بود، تمايل زيادي به انگلستان داشت. لذا طي توطئهاي پدر را به قتل رساند و زمام امور را در دست گرفت و فضاي بينالمللي را به نفع انگلستان تغيير داد. بياعتنايي به ايران و عدم مخالفت با تجاوزات روسيه به ايران، پاداش انگليسيها به تزار انگلوفيل بود. در همين زمان تهاجمات روسيه به گرجستان كه مقدمه جنگهاي ايران و روس بود آغاز شد. در زمان جنگ، ايران از انگليس تقاضاي كمك كرد؛ و مفاد پيمان به آنان گوشزد شد. ولي انگليسيها در ازاي كمك، جزاير و بنادر ايران را طلب كردند كه اين درخواست غيرموجه را دولت ايران نپذيرفت.4
2. پيمان فينكناشتاين: فتحعليشاه كه از انگليس سرخورده شده بود، براي درخواست كمك، نامهاي به ناپلئون نوشت و ناپلئون هم نمايندهاي بهنام مسيو ژوبر را به ايران اعزام كرد. پس از باز شدن باب مراوده بين دو كشور و اعزام چند نماينده از سوي فرانسه، به دستور فتحعليشاه نماينده ايران، ميرزا محمدرضا قزويني، به اردوي ناپلئون اعزام شد و در فينكناشتاين (1807م./ 1222ﻫ . ق.) پيماني با ناپلئون منعقد كرد؛ كه مفاد آن فهرستوار عبارت بود از: 1. ضمانت استقلال ايران، 2. بازگشت ولايت گرجستان به ايران، 3. اعزام مستشاران نظامي به ايران، 4. تحريك افغانها عليه هند، 5.قطع رابطه با انگليس، 6. كمك به بيرونكردن روسها.
اين پيمان، جنبه ضدروسي و ضدانگليسي داشته، ولي صبغه ضدانگليسي آن بيشتر بوده است. هدف ناپلئون از اين پيمان آن بود كه از سه كشور فرانسه، ايران و عثماني، اتحادي عليه انگليس و روس ايجاد كند؛ لذا يك هيئت فرانسوي به سرپرستي ژنرال گاردان به ايران فرستاد.
3. پيمان تيليسيت: روسها در جنگ بين فرانسه و روسيه، شكست خوردند و عهدنامه تيليسيت را با فرانسه منعقد كردند كه بيشتر جنبه ضدانگليسي داشت. در اين پيمان، فرانسه واسطه صلح بين روسيه و عثماني شد و روسها واسطه صلح بين فرانسه و انگلستان شدند (البته بهعلت خصومت زياد بين اين دو كشور، روسها موفق به ايجاد صلح نشدند). در اين پيمان، ناپلئون عملاً تعهدات خود را نسبت به ايران فراموش كرد و ژنرال گاردان را به فرانسه فرا خواند (ژوئيه 1807م.). سياست ژنرال گاردان در ايران بعد از اين عهدنامه، دفعالوقت كردن و خام كردن رجال ايران بود؛ او بعداً به بهانه ورود نماينده انگليس به ايران، كشور را ترك كرد.5
4. پيمان مجمل: بعد از خيانت فرانسه به ايران، انگليس از فرصت استفاده كرد و با اعزام نماينده خود، سر هارفورد جونز، به ايران، پيمان مجمل را در سال 1224ﻫ . ق./ 1809م. با ايران منعقد ساخت. اين پيمان، در زمان صدراعظمي ميرزا شفيع مازندراني بسته شد. با انعقاد اين قرارداد نفوذ انگلستان در ايران مجدداً برقرار شد و در قبال تعهدات گنگ و مبهم از سوي دولت انگلستان، ايران همچنان امنيت هندوستان را براي انگلستان تضمين كرد، اجازه استقرار به نيروهاي انگليسي در خارك و خليج فارس داده شد، قراردادهاي ايران و ساير دول اروپايي باطل شد و ايران ملزم به جلوگيري از عبور قواي كشورهاي اروپايي به سمت هندوستان شد. در پايان مأموريت سر هارفورد جونز ميرزا ابوالحسنخان شيرازي خواهرزاده صدراعظم مقتول ميرزا ابراهيمخان اعتمادالدوله به عنوان سفير فوقالعاده ايران عازم انگلستان شد. وي در همين سفر به راهنمايي سرگوراوزلي به جمعيت فراماسونري پيوست. او كه پس از عزل و قتل اعتمادالدوله در پناه انگليسيها به هند و سپس انگلستان رفته بود، اندكي قبل از انعقاد قرارداد مجمل با وساطت محمدحسينخان صدراصفهاني مورد بخشش قرار گرفت و به عنوان سفير ايران عازم انگلستان شد. وي بعدها حتي به سمت وزير خارجه ايران منصوب شد و تا پايان عمر از دولت انگلستان مقرري دريافت كرد.6
5. عهدنامه مفصل: اين عهدنامه در 29 صفر 1227ﻫ . ق./ 14 مارس 1812م. بين ايران و انگليس بسته شد؛ و مفاد آن عبارت بود از:
1. ايران موظف شد همه عهدنامههاي خود را با آن دولتهاي اروپايي كه با انگلستان دشمني داشتند، لغو كند و راه عبور از ايران به هندوستان را روي اين كشورها ببندد.
2. ايران متعهد شد كه در صورت هجوم دشمنان انگلستان از طريق خوارزم، بخارا و سمرقند و غيره به هندوستان، به اين كشور كمك كند و همه تلاش خود را براي جلوگيري از حمله به هندوستان بهكار گيرد.
3. در صورت بروز اختلاف ميان ايران و افغانستان، دولت انگلستان بيطرف خواهد بود؛ اما اگر فرمانرواي افغانستان قصد داشت به هند حمله كند، دولت ايران موظف خواهد بود با او وارد جنگ شود.7
4. اگر اولياي دولت ايران بخواهند از كشورهاي ديگر معلم و مستشار نظامي بياورند، نبايد از اتباع كشورهايي باشند كه با انگلستان روابط خصمانه دارند.
5. اگر در مورد مسائل داخلي ايران، ميان شاهزادگان، امرا و سرداران، مناقشهاي روي دهد، دولت انگلستان مداخلهاي نكند؛ حتي اگر بخشي از سرزمين ايران را هم براي جلب كمك به آن كشور بدهند، نپذيرد و دخالتي در امور داخلي ايران نكند.
در دو بند ديگر اين عهدنامه تذكر داده شده است كه در صورت تجاوز يك دولت فرنگي به ايران، دولت انگلستان همه كوشش خود را براي برقراري صلح بهكار گيرد و اگر صلح ميسر نشد، سپاهياني براي كمك به ايران اعزام دارد و يا آنكه تا پايان جنگ، سالانه مبلغ دويست هزار تومان به ايران كمك كند. همچنين اگر ايران به كمك دريايي انگلستان نياز داشت، آن دولت در صورت امكان كشتي جنگي در اختيار ايران قرار دهد و مخارج مربوط را طبق برآورد، از ايران دريافت كند. كشتيهاي مزبور فقط حق عبور و مرور در بنادري را خواهند داشت كه ايران تعيين ميكند.
سرگوراوزلي به همراه ميرزا ابوالحسنخان ايلچي وظيفه داشت با جذب اطرافيان فتحعليشاه به فراماسونري، حلقهاي از وفاداران به سياست انگلستان را در ايران متشكل و منسجم نمايد. اين در حالي بود كه قواي روسيه در 1224ق. به تهاجم گستردهاي در تمامي جبههها بر عليه نيروهاي ايراني دست زدند.8
اما در برابر جبهه بينالملل و توطئههاي سياسي كه هر روز ايران را ضعيفتر ميكرد، بحث «ادبيات مقاومت» و عناصر مثبت كلي در جنگهاي ايران و روس مطرح شد. در اين باره ميتوان گفت مدتي بعد از شروع جنگ، علماي نجف و ايران كه عاقبتِ جنگ را ازدست رفتن ايران ميديدند، در پاسخ استفتائات عباسميرزا، جنگ و جهاد با روسها را واجب، و دفاع از آذربايجان و قفقاز را وظيفه شرعي همه اهل ايران دانستند و كشتهشدگان جنگ را شهيد اعلام كردند؛ و همين عامل، باعث تقويت سپاه عباس ميرزا شد.
در اين زمان، پيماني سرّي به نام «پيمان بخارست» با وساطت انگلستان بين عثماني و روسيه بسته شد كه بر اساس آن عثمانيها حاضر شدند از طريق عثماني آذوقه و اسلحه ارتش روسيه را در جنگ با ايران تأمين كنند. اين خيانتي بزرگ از سوي كشوري مسلماننشين به ايران بود.
با تنها شدن ايران در مقابل روسيه، تهاجمات قواي روسيه كه از جبهه عثماني آسوده خاطر شده بودند شدت پيدا كرد، افسران انگليسي به جاي مساعدت با قواي ايراني، از همكاري خودداري نمودند. سياست انگلستان در اين مقطع رهانيدن روسيه از جنگ با عثماني و ايران، و درگير نمودن آن كشور با فرانسه در جبهههاي اروپا بود. آنان موفق شدند با عقد قرارداد بخارست بين روسيه و عثماني ابتدا ايران را از متحدي قوي محروم كنند و با افشاي اخبار پشت جبهه عباس ميرزا در نزد روسها زمينه غلبه قواي روسيه را بر قواي ايران كه با فتاواي جهاديه علما توان و قدرت تازهاي يافته بود فراهم نمايند. به اصرار سرگوراوزلي فتحعليشاه متقاعد شد كه به مذاكرات صلح با روسيه تن بدهد. شكست مذاكرات صلح و حمله مجدد قواي تقويت شده روسيه در شرايطي كه افسران انگليسي مستخدمِ سپاه ايران از همكاري با ايرانيان سرباز ميزدند، شكست سختي بر سپاهيان ايران در منطقه اصلاندوز وارد آورد. در همين اوضاع، فرانسه كه از سياست اروپايي و آسيايي خود و پشت كردن به ايران مغبون شده بود، مجدداً متوجه ايران شد، سرگوراوزلي با پي بردن به مخاطرات نزديكي فرانسه و ايران براي سياست خارجي انگلستان تلاش فراواني كرد تا فتحعليشاه را به انعقاد قرارداد صلح با روسيه وادار سازد. فتحعليشاه كه از اوضاع جهاني اضطرار روسيه و انگلستان در تركمخاصمه با ايران براي رويارويي با فرانسه اطلاع نداشت در بدترين شرايط تن به صلح داد. سرگوراوزلي كه توانسته بود با تهديد فتحعلي شاه به قطع كمك مالي، شرايط مذاكرات صلح را فراهم كند با استفاده از همين حربه، خود و ميرزا ابوالحسنخان ايلچي را به عنوان نمايندگانِ ايران در مذاكرات صلح تحميل نمود و ميرزا بزرگ قائممقام را از روند مذاكرات صلح حذف كرد. و سپس با افتخار به وزير خارجه انگلستان نوشت: «ما توفيق يافتيم به رفيق و متحد خود روسيه حتي از اين ناحيه دور كمك كنيم. زيرا من اختيار تام دارم متاركه جنگ ميان دولتين ايراني و روس را براي مدت يك سال به مرحله قطعي برسانم. با اين ترتيب روسها خواهند توانست از سپاهيان قفقاز بر ضد دشمن مشترك )فرانسه( استفاده نمايند». بدين ترتيب پيمان گلستان در 1228ق/ 1883م با وساطت انگليس بين ايران و روسيه منعقد گرديد كه مفاد آن به طور خلاصه چنين است:
الف. ايالات و شهرهاي گرجستان، داغستان، باكو، دربند، شيروان، قراباغ، شكي، گنجه، سوقان و قسمت علياي طالش به روسيه واگذار شد.
ب. حق كشتيراني ايران در درياي خزر از بين رفت؛ تسهيلات فراواني براي بازرگانان روس در ايران ايجاد و زمينه نفوذ اقتصادي روسيه در ايران فراهم شد.
ج. روسها متعهد شدند كه هرگاه هر يك از فرزندان فتحعليشاه كه به وليعهدي ايران تعيين شود، محتاج اعانت يا امدادي عليه روسيه باشند، مضايقه نكنند.
با توجه به اينكه در آن زمان عباس ميرزا وليعهد بود، اين تعهد به معني حمايت از ولايتعهدي او محسوب ميشد و در عمل معنايي جز باز شدن دست روسها براي دخالت در امور داخلي ايران نداشت.
بعد از پيمان گلستان، جنگ بين روس و عثماني شروع شد. نماينده روسها از ايران تقاضاي كمك كرد و ايران، بهرغم خيانت قبلي عثمانيها، اين درخواست را رد كرد. از زمان انعقاد پيمان گلستان (1228ﻫ . ق.) تا 13 سال بعد آرامش در جبههها برقرار شد؛ آرامشي كه بايد به حق به آن آرامش قبل از توفان گفت. در اين فاصله ــ انعقاد پيمان گلستان و شروع جنگ دوم ايران و روس ــ چند نكته قابل بررسي است.9
در خلال سالهاي بين دو جنگِ ايران و روسيه تمامي تلاشهاي دولت ايران براي بازپسگيري سرزمينهاي اشغال قفقاز بينتيجه ماند. تلفات سنگين جاني (حدود دويست هزار كشته)، نابودي اقتصاد مناطق جنگي، خالي شدن خزانه كشور، عدم توانايي دولت دربازسازي كشور و سر و سامان دادن به وضعيت آوارگان جنگي وضعيت بغرنجي را بهبار آورده بود كه منجر به بروز شورشهايي در خراسان و شمال ايران شد. فتنه اسماعيليه در يزد، فتنه افغانها و حمله امير خوارزم به خراسان از ديگر معضلات كشور بود.
اين فتنهها بيشتر به تحريك انگليس بود تا ذهن اولياي دولت ايران را از ايالات شمالي دور دارند و به مسائل داخلي مشغول كنند. انگليسيها در اين سالها به فكر افتادند كه يك منطقه حائل بين ايران و هندوستان بهوجود آورند؛ لذا بهتدريج شروع به جداسازي شرق كشور و تقسيم افغانستان كردند.
اين اغتشاشات باعث سقوط تراز تجاري ايران و متوقف شدن تجارت بين ايران و چين شد.
با سرنگوني ناپلئون در سال 1815م.، اتحاد مقدس با شركت انگليس، روسيه و پروس بهوجود آمد. در 1236ق/ 1821م بر اثر تحريكات روسيه و تمايل عباس ميرزا براي جبران شكست در جنگ با روسيه، و همچنين تحريكات دولت عثماني بين ايران و عثماني جنگ درگرفت كه درنتيجه آن، ايرانيان قسمتهاي زيادي از عثماني را در غرب تصرف كردند و حتي بغداد را به محاصره درآوردند؛ كه اين محاصره با مرگ ناگهاني فرمانده ارتش ايران و نيز شيوع وبا در سپاه ايران به پايان رسيد.10
در سال 1823م.، بين ايران و عثماني پيمان ارزنهًْالروم اول بسته شد. در اين پيمان، مرز ايران و عثماني شرافتمندانه تعيين شد و حدود آن به مرزهاي زمان نادرشاه رسيد كه تقريباً با تغييراتي، همان مرزهاي كنوني ايران است (نماينده ايران در مذاكرات پيمان ارزنهًْالروم اميركبير بود كه در انعقاد اين پيمان با لياقت و كارداني انجام وظيفه كرد).11
پی نوشتها:
1. احمد تاجبخش. سياستهاياستعماري روسيه تزاري و انگلستان و فرانسه در نيمهاول قرن 19. تهران، اقبال، 1362، ص 45
2. همان، ص 34
3. همان، ص 70
4. احمدخان ملكساساني. دست پنهان سياست انگليس در ايران. تهران، هدايت، 1354، ص121
5. احمدخان ملكساساني. سياستگران دوره قاجار. تهران، انتشارات بابك، 1354، ص 47
6. پشت پرده، داستانهايي از دوره قاجاريه. تهران، شباويز، 1372، ص 67-69
7. بيو كارلوترنزيو. رقابتهاي روس و انگليس در ايران. عباس آذرين، تهران، نشر كتاب، 1359، ص 12
8. همان، ص77
9. جميل قوزانلو. جنگ اول ايران و روس. تهران، كتابفروشي مركزي، 1315، ص 45
10. همان، ص66
11. علي منذر. جهاد دفاعي يا جنگهاي ايران و روس. تهران، دارالحسين(ع)، 1358، ص101