وقتی که جمعیت به بازار نزدیک شد و میخواست متفرق شود، شعارهای آنان هم که در حمایت از امام خمینی و نهضت فیضیه و علیه استبداد و دیکتاتوری و اسرائیل بود به شدت تند شده بود و شعارهایی مانند «خمینی خمینی خدانگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو، یا دشمن جبار تو» و همچنین اعمال اسرائیلی رسوا، کشتند و از کین بیپناهان راه و ... داده میشد.
بعد از بازداشت امام خمینی در خرداد 1342، مردم در اعتراض به این موضوع تجمعی اعتراضی شکل دادند که بسیاری از آن با عنوان تجمعی بزرگ و بینظیر یاد کرده و معتقدند این تجمع نقطه عطف اصلی گروههای مبارز مذهبی در مخالفت با حکومت پهلوی بود:
«بر اساس اعلامیههای پخش شده در روز قبل (11 خرداد 1342)، قرار بود که راهپیمایی از مقابل مسجد شروع شود. بنابراین ساعت ۹ صبح که جمعیت زیادی در مسجد ارک و اطراف آن اجتماع کرده بودند، مردم از مسجد بیرون آمده و به طرف سه راه امین حضور حرکت کردند. تعداد جمعیت در این تظاهرات به حدی زیاد بود که بعضی میگفتند که از سال ۱۳۳۲ تاکنون چنین تظاهراتی را ندیده بودند. جمعیت در ابتدا شعارهای تند و سیاسی میدادند، اما برای اینکه پلیس از همان ابتدا با جمعیت برخورد نکند، مسئولین تظاهرات، جلوی تکرار این شعارها را گرفتند. تظاهرات کنندگان از طرف سه راه امین حضور به سمت میدان بهارستان و پس از آن هم به سمت میدان فردوسی به حرکت خود ادامه دادند تا اینکه در میدان فردوسی بعد از کمی توقف و سخنرانی، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند و بعد از آنجا به سمت بازار به راهپیمایی ادامه دادند. وقتی که جمعیت به بازار نزدیک شد و میخواست متفرق شود، شعارهای آنان هم که در حمایت از امام خمینی و نهضت فیضیه و علیه استبداد و دیکتاتوری و اسرائیل بود به شدت تند شده بود و شعارهایی مانند «خمینی خمینی خدانگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو، یا دشمن جبار تو» و همچنین اعمال اسرائیلی رسوا، کشتند و از کین بیپناهان راه و ... داده میشد. ما هم که در آن شرایط خفقان امكان ابراز عقیده پیدا کرده بودیم، چنان با هیجان شعارها را تکرار میکردیم که تا چند روز صدایمان گرفته بود. یکی از افرادی که در این تظاهرات شعارها را سازماندهی میکرد، حاج آقای حسینی، مجری برنامه اخلاق در خانواده بود که در آن زمان دبیر درس دینی ما در مدرسه علوی بود. ایشان بالای چهار پایهای رفته و مدام شعارها را تکرار میکردند.»
منبع: احمد منصوری، خاطرات احمد منصوری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 389، ص 35- 36