آیتالله سیدحسن مدرس یکی از برجستهترین رهبران ملی- مذهبی در دوره قاجار و پهلوی اول است. این روحانی عالیقدر به دلیل مبارزات سیاسی خود با رضاشاه بارها مورد سوقصد، شکنجه و آزار قرار گرفت. او یکی از مخالفان سرسخت رضاشاه بود و به همین دلیل علاوه بر آنکه بارها مورد تهدید قرار گرفت، یک بار هم به صورت جدی از سوی عوامل حکومت مورد ترور واقع شد؛ اما توانست از آن جان سال به در برد. علت ترور مدرس متأثر از سیاستهای آشکار و علنی او علیه رضاخان بود. بر اساس این توضیح کوتاه در ادامه به تشریح کامل این موضوع و نحوه سوقصد به جان آیتالله مدرس پرداخته میشود.
مدرس، قعالیتهای سیاسی و سوقصد به جان او
آیتالله مدرس فعالیتهای سیاسی خود را از دوره قاجار آغاز نمود. او از همان آغاز با استثمار داخلی و استعمار خارجی مخالف بود. در زمان صمصامالسلطنه و در ایامی که به تدریس مشغول شد، به دلیل گرایشات سیاسی خاص خود مورد سوقصد قرار گرفت. مدرس در آن زمان به وضع طلاب و مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگی میکرد و متولیان را تحت فشار قرار میداد تا درآمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسلیم ناپذیری او در مقابل کارهای خلاف و امور غیرمنطقی بر گروهی سودجود و فرصت طلب ناگوار آمد و تصمیم بر ترور او گرفتند. اما با شجاعت مدرس و رفتار شگفت انگیز او این ترور نافرجام ماند.1
مدرس از مخالفان سلطه بیگانگان بر کشور بود و در قرارداد 1919، رهبری مخالفان را در دست داشت. او در در زمان جنگ جهانی دوم نیز مورد ترور ناموفق مخالفان قرار گرفت. مدرس در آن برهه عضوی از کمیته دفاع ملی بود. این کمیته نقش مهمی در دفاع از کشور در برابر تجاوز بیگانگان داشت. گفته میشود در آن دوره روسیه و انگلیس به دلیل مواضع ضداستعماری مدرس، نقشهای برای ترور او طراحی کردند که ناکام ماند. مدرس علاوه بر اینها یک بار دیگر در دوره رضاشاه مورد سوقصد جدی قرار گرفت.
ترور مدرس در دوره رضاشاه
ترور سوم مدرس در سال 1305 و از سوی عوامل حکومت پهلوی صورت گرفت. علت این ترور، مواضع ضداستعماری و ضدحکومتی مدرس علیه رضاخان بود. مواضعی که پیش از آن نیز باعث دستگیری مدرس شده بود. چنانچه او پس از کودتا [21 فوریه 1921] به دستور رییسالوزرای وقت، سید ضیاءالدین، به اتهام فعالیتهای ضدانگلیسی دستگیر شد و به زندان افتاد. او در مجلس چهارم [1921-1923] رهبر اکثریت بود و از کابینه قوام السلطنه حمایت میکرد.2
قوامالسلطنه یکی از رقبای اصلی رضاشاه بود و رضاشاه نظر چندان مساعدی نسبت به او نداشت. آیتالله مدرس در جریان جمهوری رضاخان نیز رهبری مخالفان را درست داشت. علیرغم آنکه رضاخان توانسته بود در چند سال اول زمامداری خود به اشکال گوناگون نظر مساعد بسیاری از علما را جلب نماید؛ اما مدرس هیچگاه از رضاشاه حمایت نکرد. 3
از جمله مدرس در مورد جمهوری خواهی رضاشاهی معتقد بود جمهوری خواهی فرآیندی است که باید از مردم آغاز شود و نه از سمت قدرت مرکزی، آن هم به صورت تحمیلی. از سویی «مدرس با اقتدار بیش از حد رضاخان مخالف بود. از این رو در مجلس و خارج از آن به عنوان مهمترین مخالف رضاخان شناخته میشد.»4 والاس اسمیت موری، کاردار سفارت آمریکا در رابطه با مدرس و مقابله او با رضاشاه آورده است:
«وی از لحاظ سیاسی کاملاً بر تجار بازار مسلط است و تلاش های بی وقفه رئیس الوزرا (رضا) برای پراکنده کردن همراهان او تاکنون بیفایده بوده است. او هرگز به سوء استفاده از جایگاه خود متهم نشده است... وی سرسختترین دشمن چیزی است که خود او آن را «حکومت کودتا» نامیده است و از زمانی که سردارسپه بر مسند ریاست وزرا تکیه زده است، رهبری جناح مخالف را بر عهده دارد.»5
این مواضع برای رضاشاه غیرقابل تحمل بود و از این رو تلاش میکرد تا به هر طریقی او را برکنار نماید. مدرس علاوه بر اقدامات علنی خود علیه رضاشاه، در مجلس چهارم نیز موضوع استیضاح رضاخان را مطرح نمود. البته این طرح رأی لازم را نیاورد؛ اما باعث شد تا رضاخان تهدید مدرس را جدی و اساسی تلقی نماید. مدرس در دوره ششم مجلس ریاست سنى مجلس را عهده دار بود در این مقطع مدرس و طرفدارانش تحت فشار بیشترى بودند و آن سید وارسته کمتر به مجلس مىرفت و بیشتر مشغول تدریس بود و وقتى مخالفان و معاندان مشاهده کردند که فریاد حق طلبى مدرس خاموش نخواهد شد تصمیم به ترور او گرفتند.6
مدرس از این ترور نیز جان سالم به در برد، هر چند یکی از گلولههای شلیک شده به کتف او اصابت کرد و باعث زخمی شدن او شد. با این حال این ترور نیز باعث سکوت مدرس نشد و او همچنان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. تا جایی که رضاشاه برای مقابله با او، چاره را در دستگیری و تبعید مدرس دید. از این رو مدرس در مهر 1307 دستگیر شد و سپس به دامغان، مشهد و نهایتاً خواف تبعید شد. او تا سال 1316 در تبعید ماند و نهایتاً در 10 آذر 1316 دار فانی را وداع گفت. بعد از انتشار خبر مرگ مدرس، بسیاری از مسموم شدن او شهادتش خبر دادند، هر چند رضاشاه تلاش نمود تا مرگ او را طبیعی جلوه دهد، اما به اعتقاد بسیاری مدرس تحت شکنجه و با مسمومیت به شهادت رسید.
سخن نهایی
آیتالله مدرس از معدود شخیتهایی است که بعد از روی کار آمدن رضاخان به مخالفت با او برخاست. بعد از اینکه رضاخان با کودتای 1299 وارد عرصه قدرت گردید، بسیاری از سیاستمداران به دلایل مختلف به او پیوستند و بعد از گذشت چند سال به مخالفت با او برخاستند. اما مدرس از همان ابتدا به نیات رضاخان پی برد و با سیاستهای او مخالفت نمود. مدرس در بسیاری از موضوعات از جمله جمهوری رضاخان به مخالفت سرسختانه پرداخت و قاطعانه طرح استیضاح رضاخان را مطرح کرد. در نهایت مواضع ضدحکومتی او نیز باعث ترور و در نهایت شهادت وی شد.
فهرست منابع
- جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج 2، قم، نشر معروف، چاپ دوم، 1382، ص 429.
محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجم مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 207.
حمید بصیرت منش، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، 1376، ص 200.
همان، ص 202.
محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجمین سیدرضا مرزانی، مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 234.
جمعی از پژوهشگران، همان، ص 433.