ارتش، پایگاه قدرت داخلی پهلوی را تشکیل میداد و روشن بود که قدرت رضا شاه بر بنیانی ضعیف بنا نهاده شده است.
رضاشاه در راستای تثبیت قدرت خود، نهادهای مدرنی را پایهریزی کرد که ارتش مهمترین آن بود. ارتش با ساختاری کاملاً جدید و با اختصاص امکانات بالا شکل گرفت؛ اما علیرغم این اقدامات، ارتش قدرت چندانی در مقابله با رویدادهای امنیتی نداشت؛ زیرا سیاستهای رضاشاه در رابطه با ارتش پیش از آنکه به ساخت واقعی آن متوجه باشد، بر عوامل ظاهری متمرکز بود.
«ارتش، پایگاه قدرت داخلی پهلوی را تشکیل میداد و روشن بود که قدرت رضاشاه بر بنیانی ضعیف بنا نهاده شده است. در ژوئیه 1926، اندکی پس از رسیدن رضا شاه به تخت شاهنشاهی، مستشار آمریکایی امور مالی ایران، آرتور میلیسپو، گزارشی مفصل از فساد در ارتش ایران تهیه و به گروهی منتخب از وزرا ارائه کرد. این گزارش که تصویری نابسامان از وضعیت ارتش ارائه داده و فرا رسیدن اوضاع وخیمی را هشدار میدهد. همان طور که میلیسپو پیشبینی کرد، در تابستان 1926، نافرمانیهای گستردهای در خراسان و آذربایجان رخ داد. علاوه بر این، شورشی هم در کردستان در جریان بود و به دنبال آن نیز توطئه خطرناک در ارتش کشف شد و تلاش سرهنگ پولادین برای کشتن رضا شاه در آخرین لحظات عقیم ماند. اگر چه توطئهگران به شدت مجازات شدند؛ اما همه اینها تأکیدی بود بر سست بودن پایههای سلطنت پهلوی. تغییر مدام وزرا و «بحرانها» و ترمیم پیاپی کابینهها، در سالهای 1926 و 1927 از وضعیت ناپایدار سیاسی در آن زمان حکایت میکند.»
منبع: محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، مترجمین سیدرضا مرزانی، مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 29
اگرچه درباره نقش مخرب ارتش نباید بزرگنمایی بشه اما واقعیت اینه که ارتش رضا شاه بیشتر از اینکه مصرف بیرونی داشته باشه و برای مقابله با اجنبی درست شده باشه هدفش سرکوب داخلی بوده
همین مسئله باعث شد کارکردش خیلی خوب نباشه