با افزایش قیمت نفت در دهه 1350، بخشی از بودجه کشور به کارهای اجتماعی و فرهنگی اختصاص یافت؛ اما این برنامهها از همان ابتدا با مشکلات جدی و اساسی روبرو بودند. برخی از این مشکلات زمینهای و ریشهای بود و بخشی دیگر بعد از اجرای طرحها به وجود آمد.
«به موازات افزایش درآمد نفتی کشور، ما هم در سازمان حمایت از کودکان هر روز با تغییر برنامههای خود - علیرغم تمام مشکلاتی که در مقابلمان قرار داشت - اقدامات تازهتری را آغاز میکردیم و بعد هم شرح فعالیتهای خود را با افتخار فراوان در گزارشهای سالانه سازمان به اطلاع ملکه میرساندیم. ولی من و بسیاری از همکارانم خوب میدانستیم که آنچه انجام میدهیم جز اجرای برنامههای کوتاهمدت برای حل مسائل سطحی و روبنایی چیز دیگری نیست و نوع کارهایمان هرگز ما را در جهت زدودن عوامل عقبافتادگی و ریشهکنی اوضاع نابسامان و فلاکتبار حاکم بر کشور به جایی نخواهد رساند... با توجه به چنین وضعی بود که هر روز نسبت به بهبود شرایط بدبینتر میشدیم و نهایتاً امکان هرگونه تغییر بنیادی اوضاع را هدفی دست نیافتنی میدیدیم. به نظر من اگر بنا بود اصلاحات ریشهای در کشور به اجرا درآید، ناگزیر میبایست عامل «مذهب» مورد توجه قرار میگرفت، و اعتقادات مذهبی مردم محروم - که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند - به عنوان يك نيروی پراهمیت اجتماعی در محاسبات گنجانده میشد.»
منبع: مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1368، صص 148- 149