وی عنوان کرد که میان رانندگان تاکسی آدمهای متقلبی پیدا می‌شود که گاهی سر مسافران را کلاه می گذارند. جیب بر و کلاه بر دار در شهر زیاد است.  اگر چنگالشان به یک تازه وارد بند شود، می خواهند زیر شلوارش را هم از پایش درآورند.

اشرف پهلوی مدت‌ها منتظر فرصت بود تا ضربه کارسازی به فوزیه، همسر اول شاه وارد کند، این فرصت زمانی به دست آمد که شبی پس از مصرف شام یکی از افسران نیروی هوایی که با دربار رابطه خویشاوندی داشت طبق درخواست اشرف در حضور شاه و فوزیه شروع به نقل خاطرات و شرح مشاهدات خود از مصر کرد، در این جلسه صادق سرمد شاعر معروف آن زمان که تازه از مصر دیدن و به ایران مراجعت کرده بود حضور داشت و اشرف مخصوصا او را دعوت کرده بود تا فوزیه را آن چنان که باید و شاید خفیف کند.
وی در این باره مباحث منفی را از سفر به قاهره مطرح کرد. وی عنوان کرد که میان رانندگان تاکسی آدمهای متقلبی پیدا می‌شود که گاهی سر مسافران را کلاه می گذارند. جیب بر و کلاه بر دار در شهر زیاد است.  اگر چنگالشان به یک تازه وارد بند شود، می خواهند زیر شلوارش را هم از پایش درآورند.
با همه این حرف ها اشرف وی را مجبور می کند که موارد منفی دیگری را بازگو کند. اشرف که می دانست فوزیه کورکورانه برادرش فاروق را دوست دارد و حاضر نیست کوچکترین عیبی را بر قبای اندام او بیبیند؛ سعی کرد بر همین منوال فوزیه را آزار دهد. از این رو مباحث از زن بارگی فاروق، دست اندازی وی به زنان شوهر دار، حضور در کافه ها و .. صحبت می کند.
این مباحث باعث رنجش خاطر فوزیه و ناراحتی وی و رضایت خاطر اشرف از سخنان سرگرد جوان می شود.


منبع: بهرام افراسیابی، همسران شاه، ص 71.