MI6 نام شبکه جاسوسی انگلیس است که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 بر سر زبانها افتاد. این شبکه که نقش مهمی در تحقق کودتا داشت، علاوه بر آنکه با سایر شبکههای جاسوسی در ارتباط بود، توانسته بود عوامل داخلی زیادی را نیز به خود جذب نماید. شاپور ریپورتر یکی از اعضای برجسته این شبکه بود که توانست اقدامات مهم و مفیدی را به نفع MI6 انجام دهد. اما علاوه بر ریپورتر، MI6 توانست افراد دیگری را نیز به خود جذب کند و از طریق آنها عملیات جاسوسانه خود جهت کودتای 28 مرداد را انجام دهد. شرح اقدامات این سازمان جاسوسی، موضوعی است که در این نوشته به آن پرداخته شده است.
MI6 چه شبکهای بود و چه کرد؟
زمانی که طرح کودتا از سوی آمریکا و انگلیس مطرح شد، هر یک از دو کشور با تشکی شبکههای عملیاتی نامی بر آن گذاشتند. عملیات آمریکا، آژاکس نام گرفت و انگلیسیها نیز MI6 را برگزیدند. یا سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا جز سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی انگلیس است که وظیفه آن کسب اطلاعات از کشورهای مختلف است. این سازمان در جریان کودتای 28 مرداد نیز با همین نام به کار جمعآوری اطلاعات پرداخت. انگـلیسیها بدین منظور «کریستوفر وودهاوس اینتلیجنس سرویس (MI6) را در رأس عـملیاتی قـرار دادنـد کـه از مسئول بخش ایران سوی آنها «عملیات چکمه» نامگذاری شـده بـود.»1 وودهاوس شخصا کارشناس مسائل ایران نبود اما تجربیاتی محرمانه از جنگ داخلی اخیر در یونان داشت. او مجموعه خاطرات بسیار سانسور شده اما سودمند خود به نام امری مخاطره آمیز را بر جای گذاشته است.2
MI6 با چه کسانی در ارتباط بود؟
MI6 با شبکه وسیعی از افراد و سازمانها در ارتباط بود. در میان افرادی که MI6 به آنها نزدیک شد، شاپور ریپورتر نقش و جایگاه خاصی داشت. شاپور پیش از کودتا نیز با شبکهای وسیع از افراد از جمله مقامات سرشناس انگلیس در ارتباط بود که بعدها نام آن افراد در MI 6 نیز مشاهده شد. «شاپور ارتباطات وسیعی با بسیاری از رجال ایران دوره پهلوی داشت.... برجستهترین مقامات امنیتی مرتبط با شاپور همانا سردیک وایت ورلد ویکتور روچیلد بودند، تیمی که در MI6 مسائل مربوط به ایران را تعقیب میکردند.»3
همین موضوع میتواند نشان دهنده نقش مهم ریپورتر در MI6 باشد. چنانچه به گفته فردوست جی برجستهترین و مهمترین مقام اطلاعاتی انگلیس و هدایت کننده برنامههای MI6 در ایران بود. شاپور جی با نیروهای مختلف شهری و عشایری در سراسر کشور ارتباطات گسترده داشت و مهرههای اطلاعاتی بسیاری چون سرلشکر علی معتضد (قائم مقام ساواک و سفیر ایران در سوریه)، سرتیپ منوچهر هاشمی (رئیس اداره ضد جاسوسی - اداره هشتم - ساواک)، سپهبد کمال (رئیس رکن 2 ارتش) و سرتیپ علوی کیا (قائم مقام ساواک) از دوستان وی به شمار میرفتند.4
علاوه بر ریپورتر، شبکه MI6 با برادران رشیدیان نیز در ارتباط بود و به نوعی آنها را در اختیار داشت. MI6 شبکهای قدیمی و غیرنظامی به سردستگی سه برادر تاجر شامل اسدالله سيفالله و قدرتالله رشیدیان را در اختیار داشت... آنان در کسب و کار واردات و عمدتا واردارت فیلمهای بریتانیایی فعال بودند اما از آن به عنوان مجرای انتقال پول MI6 برای حامیان داخلی از جمله سیدضياء و حزب اراده ملی او استفاده میکردند.5 مطابق با طرح MI6 «نقش برادران رشیدیان در این کودتا این بود که دستجات غیر نظامی و اصناف را به خیابانها بریزند که آنها ظاهراً توانستند جمعیتی در حدود 5-6 هزار نفر را راه بیندازند.»6
ارتباطات شبکهای MI6 و اقدامات آن
MI6 با همتایان خود از جمله سازمان سیا در ارتباط بود. علاوه بر سیا، این شبکه با شبکه ماهوتیان نیز ارتباط نزدیک و تنگاتنگی داشت. این شبکه در واقع همان شبکه متعلق له ریپورتر بود که به صورت مخفیانه فعالیت میکرد و میتوان گفت عملاً شبکهای از MI6 بود که با امکانات و بودجه ساواک اداره میشد، ولی عملاً اطلاعات آن فقط و فقط به MI6 تحویل میگردید. این شبکه نیز با نظارت و چراغ سبز انگلیسیها تشکیل شده بود و هدف از ایجاد آن، کشف عناصری بود که در شمال ایران برای روسها کار میکردند.7
MI6 در جریان کودتای 28 مرداد دست به اقدامات متعددی زد. اولین اقدام جمعآوری اطلاعات مربوط به افراد جهت بکارگیری آنها بود. چنانچه برادران رشیدیان، ریپورتر، اسدالله علم، زاهدی و... در این مرحله توسط MI6 شناخته شدند. این اقدام با توجه به این که سیا برای گردآوری این اطلاعات اقدام نکرده بود، بسیار ارزشمند بود.8 در واقع این اقدام، نیروهای داخلی لازم جهت اجرای عملیات را فراهم کرد و باعث شد تا آن افراد بخش مهمی از عملیات کودتا را طراحی و اجرا نمایند. چنانچه بسیاری معتقدند اگر برادران رشیدیان و یا شاپور ریپورتر در عملیات حضور نداشتند، اجرای کودتا بسیار سخت و حتی غیرممکن میشد.
سخن نهایی
نقش انگلیس و نهادهای جاسوسی آن از جمله MI6 در اجرای کودتا بسیار پررنگ و مهم بود. چه بسا نقش این نهادها یا سازمانها از نقش سازمانهای آمریکایی نیز مهمتر بود. MI 6 به عنوان نماینده کشوری که سالیان سال به غارت و چپاول منابع نفتی ایران میپرداخت، برای کودتا و پیروزی آن اهمیت بیشتری قائل بود. زیرا شکست در کودتا میتوانست دست این کشور از منابع نفتی را برای همیشه قطع کند. از طرفی انگلیس به واسطه حضور طولانی مدت خود در ایران، آشنایی بیشتری با مسائل داخلی ایران داشت و از سویی توانسته بود شبکهای از حامیان یا به تعبیری انگلوفیلها را برای خود جمع آوری کند. این امکانات باعث شده بود تا انگلیس به کمک سازمان جاسوسی خود، نقش و حضور پررنگتری در ایران و اجرای کودتا داشته باشد.
فهرست منابع
1. موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تاسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 488.
2. یرواند آبراهامیان، کودتا، 28 مرداد، سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1400، ص 117.
3. حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 42.
4. سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، 1384، ص 741.
5. آبراهامیان، همان، ص 118
6. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک: رشیدیانها، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1389، ص 29.
7. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، همان، صص 743- 744.
8. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چاپ چهارم، 1389، ص 223.