بحران مهاباد رسماً در آذر ماه 1324 و با اعلام جمهوری کردستان از سوی قاضی محمد شکل گرفت. قاضی محمد در راستای تحقق رویای خود یعنی تشکیل کردستان مستقل، از کردهای عراق به خصوص ملا مصطفی بارزانی نیز کمک گرفت. بر این اساس قاضی محمد از بارزانی که 3 هزار جنگجو و 2 هزار خانوار (حدودأ ده هزار نفر) از بارزانیها را همراه داشت، دعوت کرد که وارد خاک کردستان ایران شود....
با شعلهور شدن آتش دومین جنگ بزرگ جهانی، رضاشاه با اعلام بیطرفی، خود را از دخالت در جنگ برحذر داشت. با این حال او به دلایلی به حمایت از آلمان نازی پرداخت و همین موضوع بهانهای برای اشغال کشور توسط متفقین شد. با اشغال کشور، ایران به عرصه تنازع قدرتهای بزرگ درآمد و میان شوروی و انگلیس که در رقابت با یکدیگر به سر میبردند تقسیم شد. این رویداد سرآغاز تحولات سیاسی جدیدی برای ایران بود که یکی از مهمترین آنها بحران کردستان بود. این بحران که از سوی برخی از تجزیهطلبان برای استقلال برخی از شهرهای کردنشین از جمله مهاباد آغاز شده بود با دخالت مستقیم شوروی صورت گرفت.
حمله متفقین به کشور و تقسیم ایران میان قدرتها
شوروی و انگلیس از آغاز قرن نوزدهم در رقابت سیاسی و اقتصادی با یکدیگربه سر میبردند. عمدهترین عامل رقابت از سوی روسیه آبهای خلیجفارس و رسیدن به هندوستان بود. انگلیس نیز درصدد حفظ مستعمره خود یعنی افغانستان بود و تلاش میکرد تا به هر نحوی مانع از نفوذ روسیه گردد. این رقابت باعث شده بود تا بسیاری از مناطق حائل از جمله ایران و افغانستان محل منازعه قدرت دو طرف باشد. چنانچه ایران یک بار رسماً و طی قرارداد 1907 میان دو طرف تقسیم شد. با این حال بعد از برخی از تحولات سیاسی در روسیه همچون انقلاب اکتبر و سیاست خاص بلشویکها، روسیه طی قرارداد مودت 1921 بسیاری از قراردادهای استعماری خود با ایران را ملغی و اعلام نمود تنها در صورتی که منافع او در ایران از سوی قدرتی بیگانه خدشهدار گردد خود را ملزم به دخالت خواهد کرد.
اما برخلاف انتظارات، این قرارداد پایان کار روسیه نبود. با شروع جنگ جهانی دوم و به تبع آن اشغال کشور توسط متفقین، بار دیگر ایران میان دو قدرت شوروی و انگلیس تقسیم شد. با اعمال تقسیمات جدید، مناطق کردنشین از جمله مهاباد به منطقهای میانی تعلق گرفتو «پس از تجدید نظر دوباره به خطی که مرز تصرفات روسیه و انگلیس را از هم جدا میکرد، سردشت را تحت نظارت سنندج قرار داده بود. یعنی تحت نظر انگلستان، از سردشت به طرف شمال، شهرهاي بوکان تا نزدیکی سقز، نقده و اطراف آن، اشنویه و مناطق کردنشین سلماس تا نزدیکی منطقه عشیرهنشین جلالیها، منطقهاي بود که شکلگیري جنبش دمکرات مهاباد در آن به وقوع پیوست.»1
حضور شوروی در شهرها و استانهای کردنشین، مقدمه بحرانی بود که در سال 1324 در مهاباد به وقوع پیوست.
مهاباد از اعلام جمهوری تا شکست قاضی محمد
بحران مهاباد رسماً در آذر ماه 1324 و با اعلام جمهوری کردستان از سوی قاضی محمد شکل گرفت. قاضی محمد در راستای تحقق رویای خود یعنی تشکیل کردستان مستقل، از کردهای عراق به خصوص ملا مصطفی بارزانی نیز کمک گرفت. بر این اساس قاضی محمد از بارزانی که 3 هزار جنگجو و 2 هزار خانوار (حدودأ ده هزار نفر) از بارزانیها را همراه داشت، دعوت کرد که وارد خاک کردستان ایران شود. این عده با احشام خود از راه کلهشین وارد خاک ایران شدند و در اطراف اشنویه و پیرانشهر و مهاباد و تکاب و چند جای دیگر به طور پراکنده اسکان یافتند.2 گفته شده است اکثر کردهایی که از عراق وارد ایران شدند لباس و اسلحه شوروی را بر تن و دست داشتند.
البته شوروی منکر هر گونه نقشی در این بحران بود؛ اما واقعیت آن است که در طول تسلط ارتش اتحاد جماهیر شوروی بر کردستان، نمایندگان شوروی در ظرف چهار سال دو بار از سرشناسان کردستان و قاضیمحمد که از نفوذ خاصی بهرهمند بود، جهت بازدید از آذربایجان شوروی دعوت به عمل آوردند. بعد از سفر دوم قاضیمحمد و همراهانش به شوروی با توصیه و حمایت رئیس جمهور آذربایجان شوروی زمینه تأسیس حزب دمکرات کردستان فراهم آمد. در چنین شرایطی در سال 1324 قاضی محمد تأسیس حزب دمکرات کردستان را به عنوان تنها سازمان سیاسی مناطق کردنشین اعلام کرد و کومله ژکاف (جمعیت رستاخیز کرد که در سال 1319 تشکیل شده بود) را در آن ادغام کرد.3
شوروی در حالی منکر نقش خود در بحران کردستان بود که گفته شده است حتی کمک بارزانی به قاضی محمد نیز به خواست شوروی صورت گرفت. به نوشته ایگلتون حزب دموکرات نیز در سازماندهی خود از الگوی کمونیستها پیروی میکرد و مانند آن دارای شاخههای زنان و جوانان بود. قاضی محمد در رأس کمیته مرکزی حزب قرار گرفت. وی در پاسخ به پیشنهاد جعفر پیشه وری، رهبر فرقه دموکرات آذربایجان، برای تشکیل حکومت منطقهای کرد با نظارت دموکراتهای آذربایجان، گفت که برای تشکیل جمهوری خودمختار کردستان با شوروی به توافق رسیده است.4 این توافقات در پی دیدار قاضی محمد با برخی از سران شوروی همچون جعفر باقراف نخستوزیر آذربایجان صورت گرفته بود. شوروی امیدوار بود با تشکیل یک کشور کردتبار به اتحاد با آنان برخیزد و آن را به بلوک شرق ملحق سازد.
از این رو طی دیدارهایی که میان قاضی محمد و سران کمونیستی صورت گرفت، کمکهای مالی و غیرمالی زیادی از سوی این کشور به قاضی محمد و حامیانش تعلق گرفت. نقش شوروی در ایجاد این بحران به حدی پررنگ بود که بسیاری معتقدند اگر حمایت مالی و معنوی شوروی نبود قاضی محمد هیچگاه توان ایجاد تشکلات سیاسی خود را پیدا نمیکرد. بدین ترتیب با حمایتهای شوروی، قاضی محمد و متحدانش توانستند یازده ماه اداره کردستان را به دست گیرند. اما در نهایت در آذر ماه سال 1326 تسلیم قوای دولتی شد. گویا شوروی که پیش از آن قول مساعدت به قاضی محمد را داده بود با حل موضوع نفت با ایران، دست یاری خود را کوتاه نمود و قاضی محمد را تنها گذاشت. بدین ترتیب با تسلیم شدن قاضی محمد غائله کردستان نیز پایان یافت.
سخن نهایی
موضوع نفت ایران و دستیابی به آن یکی از مطامع استعماری کشورهای استعمارگر قرن نوزدهم و بیستم همچون شوروی و انگلیس بود. شوروی بعد از پایان جنگ جهانی دوم برای دستیابی به نفت ایران و گرفتن امتیاز آن از هیچ کوششی دریغ نکرد. بحران آذربایجان و کردستان را نیز میتوان در چارچوب همین موضوع تعریف و تحلیل نمود. بعد از آنکه این کشور دست خود از منابع نفتی ایران را کوتاه دید درصدد برآمد با حمایت از جنبشهای تجزیهطلبانه سیطره خود بر آن بخشها را تثبیت نماید. اما در نهایت این سیاست شکست خورد و بحران آذربایجان و کردستان پایان یافت.
فهرست منابع
1. حمید صادقی، معصومه حسینی، "واکاوي نقش شوروي و انگلستان در ظهور و سقوط جمهوري مهاباد، خردنامه"، ش 14، تابستان 1394، ص 32.
2. عبدالحسین آذرنگ، از طوایف بزرگ کردستان عراق، مشتمل بر چهار تیره بروژی، مزوری، شیروانی و دوله مری، دانشنامه جهان اسلام، جلد 1، 1393.
3. حمیدرضا اسماعیلی، تروریسم علیه انقلاب، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390 ، ص 197.
4. جمال خسروی، حزبی به رهبری قاضی محمد پس از شهریور 1320، دانشنامه جهان اسلام، جلد 4، 1393.