در سال ۱۹۰۸ یک موسسه یونانی توانست امتیاز بهرهبرداری از جنگلها را به دست آورد. دولت ایران هر چه را که ممکن بود، به خارجیها میفروخت، حتی امتیاز انحصار حفریات تاریخی (در سال ۱۹۰۰ به فرانسویها) و تشکیل قمارخانهها (در سال ۱۸۸۰ به بلژیکیها) صادر شد.
در نیمه دوم قرن نوزدهم، تجارت خارجی ایران نیز بهطور قابل ملاحظهای با کشورهای اروپایی توسعه یافت. موسسات تجارتی اروپایی و شعب آنان در تمام شهرها و مناطق مهم ایران پراکنده بود. در آغاز سالهای نهصد، انگلستان و روسیه تزاری موافقتنامههای گمرکی را با دولت ایران به امضا رساندند. این موافقتنامهها راه ورود کالاهای روسی و انگلیسی را به ایران باز وسیعتر ساخت. تجارت ایران و انگلستان همیشه بیبهره و به زیان ملت ایران بود. واردات انگلیس به ایران، چهار بار بیشتر از صادرات ایران به آن کشور بود. رقابت کالاهای صنعتی وارده از انگلستان، باعث کسادی کار صنعتکاران و صنایع شده و مانوفاکتورهای ملی ایران را که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بهوجود آمده بود، به ورشکستگی سوق میداد. علاوه بر این تجارت با انگلستان، سبب کمبود ذخیره ارزی ایران و خرابی وضع اقتصادی این کشور میشد. در همان زمان دولت روسیه تزاری، کالاهایی را که از ایران وارد میکرد، به مراتب بر کالاهای صادراتیاش فزونی داشت. بیش از دو ثلث کالاهای صادراتی ایران در روسیه به مصرف میرسید. قسمت اعظم کالاهای صادراتی از روسیه به ایران را قند و شکر و وسایل ضروری و موردنیاز مردم ایران تشکیل میداد. کالاهای روسی به علت کیفیت عالی خود، همیشه در ایران مورد استقبال عامه قرار میگرفت. برای ایران، تجارت با روسیه دارای اهمیت فراوانی بود؛ مناطق شمالی ایران از لحاظ اقتصادی با روسیه بستگی محکمی داشتند. همراه با رشد تجارت خارجی، ارتباط روسیه با کشاورزی ایران نیز تقویت مییافت. مواد فلاحتی اقلام مهمی از صادرات کشور ایران را تشکیل میداد. مناطق شمالی ایران برنج، خشکبار و پنبه به روسیه صادر میکرد. افزایش وابستگی اقتصادی ایران به روسیه، موجبات تشدید نفوذ سیاسی آن کشور را در ایران فراهم کرد. نمایندگان کشورهای خارجی و بهخصوص انگلیسیها، برای تضعیف ایران از قطعهقطعه شدن کشور و تجزیهطلبی خانهای فئودال حمایت میکردند. انگلیسیها در جنوب ایران از بالای سر دولت شاهنشاهی، با خوانین جنوب معاهداتی منعقد میساختند. در اوایل قرن بیستم، دولت و بسیاری از وزرای آن و همچنین فرمانداران و خانهای فئودال، به حربه دولتهای امپریالیستی مبدل شدند. بین امپریالیستهای خارجی و سران فئودال ایران، اتحادی به وجود آمد که مواضع اشراف فئودال را تقویت کرد. شاه پس از مسافرت به خارجه، تصمیم گرفت که پارهای تغییرات در دولت و دربار بهوجود آورد که در نتیجه آن دستگاه دولتی و دربار شکل اروپایی به خود بگیرد. وزارتخانههای جدید (امور داخله، عدلیه، معارف، پست و تلگراف) و چند مدرسه برای فرزندان اشراف فئودال تاسیس شد. این مدارس، بهطور کلی موظف بودند صاحبمنصب تربیت کنند. لباسهای درباریان کم و بیش اروپایی شد. همچنین اقداماتی چند برای اصلاح قضایی و تحدید قدرت محاکم شرعی به عمل آمد. به راهنمایی صنیعالدوله مورخ معروف ایران، چاپخانه تاسیس شد؛ اما از این اصلاحات، غیر از مالیاتهای جدید چیز دیگری عاید مردم ایران نشد. توسعه نفوذ امپریالیستهای خارجی و تبدیل ایران به یک کشور وابسته نیمهمستعمراتی نیز در اقتصاد ایران و موقعیت طبقات مختلف اجتماع تاثیر بسیار نیرومندی کرد.
منبع:میخائیل سرگویچ ایوانف، کتاب انقلاب مشروطه ایران، ترجمه کاظم انصاری، تهران، امیرکبیر، 1357، ص 123