یکی از موضوعات چالشبرانگیز برای آمریکا در رابطه با شاه، موضوع حمله یک قدرت خارجی از جمله کشورهای بلوک شرق بود. آمریکا گرچه تحقق این فرضیه را دور از واقعیات میدانست اما آن را به عنوان یک سناریوی محتمل در نظر گرفته بود و بخشی از اقدامات و سیاستهای خود را در رابطه با این فرضیه تعبیه نموده بود.
«احتمال ضعیفی برای حمله به ایران توسط یک قدرت خارجی وجود دارد. بیثباتی مداوم، جوی را به وجود میآورد که در آن چنین اقدامی را وسوسه میکند. افغانستان هنوز در راه انقلاب خود مشکلاتی دارد. پاکستان، عربستان سعودی و امارات از نظر نظامی خیلی ضعیف هستند که چنان اهداف جاه طلبانهای را داشته باشند. شوروی به خاطر نقشش به عنوان یک قدرت بزرگ احتمالاً جهت حمایت یک دولت مارکسیست در ایران حرکت خواهد کرد. (احتمالاً با به کار گرفتن عوامل کوبایی) عراق به عنوان بزرگترین تهدید برای ایران باقی میماند، البته اگر تخاصمات جهانی را از نظر دور بداریم. حمله از طرف عراق احتمالاً محدود به مناطق نفت خیز به عنوان یک هدف خواهد بود. تصمیم برای اقدام به چنین حمله ای مستلزم یک ارتش ضعیف شده در ایران و داشتن دلیل دنیا پسند است.
روشهای علمی این بررسی در زیر تشریح میشود.
براساس برآورد فوقالذکر از تهدیدات، اولویتهای زیرین در جهت اطمینان به نگهداری نیروهای ارتشی مورد نیاز و سازگار با منابع مالی ایران در نظر گرفته شدهاند.
اولویت 1: نگهداری ثبات داخلی (برای مثال: کنترل جمعیت بومی، حفاظت از خطوط ارتباطی و مراقبت مرزی)
اولویت 2: حفاظت از مرزهای ملی در مقابل حمله مسلحانه از طرف یک قدرت بزرگ.
اولویت 3: حافظت در مقابل یک حمله حمایت شده از طرف یک کشور سوم.»
منبع: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، جلد دوم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 78