محدودیت آزادیهای فردی و سیاسی به هیچ وجه شاه را ناراحت نمی ساخت. به عقیده او رفاه مادی تنها هدفی بود که توده مردم را به تقلا وامیداشت. بنابراین شعارهای "دموکراسی اقتصادی" و "اقتصاد دموکراتیک" را تشویق می کرد که به کلی بی معنی و توخالی بود. او بر این باور بود که بر مملكتی سلطنت می کند که کشاورزان در نتیجه اصلاحات ارضی صاحب زمین شده اند. کارگران در سود کارخانه ها سهیم اند و عامة مردم از نظر رفاه مادی هیچ کم و کسری ندارند. با چنین باورهائی۔ نارضایتی و ناآرامیهای مردم فقط ناشی از نادانی یا بدخواهی بود. یک بار یکی از مفسران رادیو بی بی سی اظهار نظر کرد که ایران با خرید این همه جنگ افزارهای مدرن قادر است خطر هر انقلابی در درون کشور را برطرف کند. شاه با خشم فراوان واکنش نشان داد و منکر این شد که کشاورزان و کارگران ایرانی از وضع خود ناراضی هستند و ممکن است به انقلاب وسوسه شوند (خاطرات، ۱۵ مهر ۱۳۵۲). تکرار این گونه مطالب شاه را به واقعیت داشتن آنها متقاعد ساخته بود.
منبع: گفتگوی من با شاه، خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، جلد اول، بهار 1371. ص 15