سيارى از سياحان و باستانشناسان از گنبدها و منارهائيكه با كاشيهاى مينائى زينت يافتهاند،به اندازهاى توصيف كرده اند كه مشكل است ديگرى بتواند چيزى علاوه بر نوشتههاى آنان در تعريف آنها بقلم آورد. نويسندگان زبردست ما راجع به ابنيۀ زيبا و بىنظير ايران و تأثيرى كه در خاطر بيننده ايجاد ميكنند به نحو كمال قلمفرسائى نمودهاند بنابراين ما نميتوانيم چيزى بر نوشتههاى آنها اضافه كنيم و فقط به نشان دادن شكل و اوضاع اين كاخ هاى زيبا و مساجد و مدارس بي مانند اكتفا مينمائيم.
بسيارى از سياحان و باستانشناسان از گنبدها و منارهائيكه با كاشيهاى مينائى زينت يافتهاند،به اندازهاى توصيف كرده اند كه مشكل است ديگرى بتواند چيزى علاوه بر نوشتههاى آنان در تعريف آنها بقلم آورد. نويسندگان زبردست ما راجع به ابنيۀ زيبا و بىنظير ايران و تأثيرى كه در خاطر بيننده ايجاد ميكنند به نحو كمال قلمفرسائى نمودهاند بنابراين ما نميتوانيم چيزى بر نوشتههاى آنها اضافه كنيم و فقط به نشان دادن شكل و اوضاع اين كاخ هاى زيبا و مساجد و مدارس بي مانند اكتفا مينمائيم.
تاريخ استعمال كاشى را نميتوان بطور قطع معين كرد.همينقدر معلوم است كه ابتدا انسان ظروفى از گل ميساخته و آنها را بوسيلۀ آفتاب ميخشكانيده است و بعدها بطريقۀ طبخ آنها پى برده است و چون اين گل پخته متخلخل بوده و معمولا آب در آن نفوذ ميكرده باين فكر افتاده است كه آنرا با لعابى بپوشاند و اين كار را با كوشش و آزمايش انجام داده و بعد هم آجرهاى لعابدار را براى تزيين خانه بكار برده است. در خرابههاى شهر قديمى رى كاشيهائى بدست ميآيد كه داراى لعاب فلزى هستند و نشان ميدهند كه در زمانهاى قديم براى تزيين عمارات بكار ميرفتهاند. در موقعيكه شاردن در ايران اقامت داشته كاشىسازى يكى از صنايع مهم اين كشور بوده است. او مينويسد:
«صنعتگران ايرانى در روى سفال نقوش بسيار زيبائى ترسيم ميكنند.كاشىسازان قطعات كاشى نقشدار مربع را خوب بعمل ميآورند و كاشيهاى ظريف و درخشنده و جاندارى ميسازند كه من نظير آنها را در ساير كشورها نديدهام.» چنين بنظر ميآيد كه ابتدا كاشيهاى تزيينى بطور ساده در بدنۀ ديوار بكار ميرفتهاند و كتيبهها و ساير زينتهاى برجسته كاشى بعدها معمول شدهاند.بطوريكه معلوم شده در زمان قديم صفحات كاشى را براى تزيين قبور اشخاص بزرك استعمال ميكردهاند.كاشيهائى كه لعاب آنها مانند فلز درخشندگى دارد در دوران سلطنت سلجوقيان و مغولان در ايران ساخته شدهاند و قبل از زمان سلطنت شاه عباس بزرك(1586)در ايران معمول بودهاند و در زمان حيات همين پادشاه هم براى تزيين كاخها و مساجد بكار ميرفتهاند ولى پس از درگذشت شاه عباس صنعت كاشىسازى بتدريج رو بانحطاط رفته است.نظر باينكه كاشيهاى قديمى در اروپا ارزش دارند فخاران ايرانى بفكر افتادهاند كه شبيه آنها را بسازند،اين كاشيهاى تازه به اروپا هم وارد شدهاند و طالبين بيهوش و بىاطلاع آنها را ميخرند. ابتدا ديوارهاى عمارات را با صفحات كاشى مربع منقوش ميپوشاندند،بعدها به ساختن قطعات كاشى ستاره مانند موفق شدند و بدنۀ عماراترا با اين قطعات كوچك بطرز مطلوبى زينت نمودند و توانستند با اين كاشيهاى كوچك الوان يك نوع موزائيك خوشنمائى تركيب نمايند. در ميان صفحات كاشى مربع،ما يك قطعه كاشى را كه در آن چراغآويزى در روى كتيبه بسيار ممتازى بطور برجسته نمايان است براى نمونه در اينجا نشان ميدهيم.اين قطعه كاشى زيبا در قرن چهاردهم ساخته شده و متعلق بكلكسيون لاتودرى بوده كه چند ماهى است بتصرف دولت فرانسه درآمده و بموزه لوور منتقل شده است.چنين بنظر ميآيد كه قطعه كاشى كوچكترى هم بآن اتصال داشته و كنارههاى آن با انحناى قشنگى بدو كاشى مارپيچ منتهى ميشده است زيرا كه انتهاى آنها در كنار اين قطعۀ بزرك ديده ميشود،صلابت مادۀ اين قطعه كاشى از نقطۀ نظر فنى قابلملاحظه است. يكى از صورت هائيكه صنعتگران ارزش بيشترى براى آن قائل بوده و ميخواستهاند هميشه براى زينت بكار برند صورت يك مرغ خيالى بهشتى بوده كه دم آن به شعلۀ آتش فروزان شباهت داشته است.اين صورت در نقاشيهاى چينى هم ديده ميشود.ما دو نمونه از اين نوع صفحات كاشى در حوالى شهر مشهد بدست آورديم.در يكى از آنها اين مرغ را با رنك آبى فيروزهاى بطور برجسته نمايش دادهاند و گلهاى رنگارنگى هم در زمينۀ آن ديده ميشود