در اوایـل دههء 40 به واسطهء ناآرامیها در ایران کـه سرانجام منجر به واقـعهء خـونین 15 خرداد 1342 گردید مدتی روابط ایـران و رژیـم صهیونیستی دچار وقفه شد.اما پس از آنکه شاه توانست مخالفان را سرکوب و رژیم خـود را تـحکیم کند بار دیگر روابط دو کـشور گـسترش یـافت. روند تـجاری رو بـه رشد ایران و رژیم صـهیونیستی، مـنافع سرشاری را برای رژیم صهیونیستی در بر داشت.در این سالها همکاریهای نظامی و اقتصادی دو کشور افزایش شـدیدی یـافت و رژیم صهیونیستی تبدیل به نخستین شـریک ایـران در مناسبات تـجاری شـد
در 24 اسفند 1328، محمد ساعد مراغهای- نخستوزیر وقت ایـران- بـا انتشار بیانیهای که در رسانههای همگانی بازتاب یافت، شناسایی دوفاکتوری رژیم صهیونیستی را اعـلام کـرد.انـتشار خبر شناسایی رژیم صهیونیستی از سوی ایران بازتاب گستردهای در دنیای عرب داشت. محافل عرب رفتار ایـران را هـمچون خـنجری بر پشت کشورهای عربی تلقی کردند. بیشترین واکنش در این مورد از سوی مـصر بـود.مطبوعات این کشور حملات سختی را متوجه ایران ساختند و خواستار قطع مناسبات دیپلماتیک کشورهای عربی با ایـران شـدند. تیگری روابط ایران و مصر به حدی بود که دولت مصر نه تنها از پایـینکشیدن پرچـم خود به مناسبت تشییع جنازهء رضاشاه در قـاهره در آوریـل 1950 خـودداری ورزید،بلکه حتی ملک فاروق مراسم نـامزدی خـود را برای همان روز تنظیم کرد.1 اما با روی کار آمدن مصدق در ایران این رونـد تـغییر یافت. پانزده ماه پس از شناسایی رژیـم صـهیونیستی توسط ایـران-در اوایـل حـکومت مصدق-اعتراضاتی از جانب نمایندگان صورت گـرفت و در نـهایت کنسولگری ایران در بیت المقدس منحل شد.
کودتای 28 مرداد و آغاز توسعه روابط پهلوی دوم با رژیم صهیونیستی
پس از بازپسگیری شناسایی رژیـم صـهیونیستی از سوی ایران در زمان مصدق، فعالیت چشمگیر نمایندگان رژیم صهیونیستی در ایران و سفرهای مقامات عـالیرتبهء اقـتصادی،امـنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی به تهران و همچنین تحولات خاورمیانه، فکر روابط بیشتر با رژیم صهیونیستی را در ذهـن شاه تقویت کرد و شاه تصمیم گرفت تا با افتتاح نمایندگی سیاسی ایران در تـل آویو موافقت کند.امـا ایـن نمایندگی به منظور پنهانکاری و ترس از واکنش کشورهای عربی،به صورت دفتری در سفارت سوئیس که پیش از آن هم به عنوان حافظ منافع ایران برگزیده شده بود تشکیل و در مکاتبات اداری «برن 2» نامیده شد.شاه بـسیار علاقهمند بود در تصریح شناسایی رژیم صهیونیستی اقدام کند.بدین منظور برای اینکه از واکنش کشورهای عربی آگاه شود،در مصاحبهء مطبوعاتی روز اول مرداد 1339،دربارهء شناسایی رژیم صهیونیستی اظهار داشت: این شناسایی سابقا صورت گـرفته و امـر تازهای نیست.منتها روی جریانات روز و شاید هم صرفهجویی،چند سال پیش،نمایندهء ما از اسراییل احضار شده بود و هنوز هم برنگشته است؛ولی این موضوع شناسایی چیز تازهای نیست.2
اقدام شاه در بازگشایی کـنسولگری ایـران در تل آویو و قدس،خشم جمال عبدالناصر رهبر مصر را شعلهور ساخت؛به ویژه آنکه تاریخ اعلان این بازگشایی 23 ژوئیهء 1960 همزمان با سالروز انقلاب مصر بود،که نهایت توهین به ناصر تلقی میشد. . نـاصر در 26 ژوئیه در سخنرانی خود علیه شاه ایران گفت: شاه ایران عقدهء مصدق را در سینه دارد...همان مصدق که نفوذ بیگانگان را در کشور ایران از میان برد و شاه با کمک استعمار به انقلاب او خاتمه داد.شـاه خـود را بـا قیمتی ارزان به امپریالیسم فروخته اسـت...مـا مـیدانیم ملت ایران زیر سلطهء استعمار نخواهد رفت و این امکان برای صهیونیسم جهانی نیست که در ایران حکومت کند.ما سفارت خود را در ایـران تـعطیل مـیکنیم و منتظر روزی میشویم که ایران از ارتجاع،فساد و انـحراف آزاد شـود و آنگاه دوباره سفارت خود را به روی مردم شریف ایران میگشاییم.3 اگرچه شاه شخصا به این اظهارات ناصر واکنشی نـشان نـداد ولی وزارت امـور خارجه ایران واکنش تندی به عمل آورد و با صدور اعلامیهای نـاصر را فرعون احمق و اظهارات او را جنونآمیز توصیف کرد.در این اعلامیه آمده بود: شب گذشته خبرگزاریهای خارجی بیانات جنونآمیزی از جمال عـبد النـاصر پخـش کردند که طی آن به نهادهای مقدس ایران اهانت به عمل آمـده بـود.این فرعون احمق مصری،واقعیتهای موضع حکومت شاهنشاهی ایران را مشوش جلوه داده است.گو اینکه اظـهارات احـمقانه،شـرارتانگیز و بیارزش جمال عبد الناصر در شأن یک دولت نمیباشد ولی موجب تعجب شاهنشاه نـیست؛چـرا کـه خوب میدانند این مرد از طریق غیرقانونیبه قدرت دست یافته است.4
در یک تـحلیل کـلی مـیتوان گفت که در این سالها ایران و مصر به خودی خود در مقابل هم قرار نمیگرفتند بـلکه مـواضع و سیاستهای امریکا و شوروی در منطقه باعث میشد که این دو کشور رودروری هم قرار بگیرند.جـنگ سـرد مـیان دو قطب و رقابت ایدئولوژیک،سیاسی و نظامی که میان دو قطب وجود داشت در تلاش شرق و غرب بـرای جـذب کشورهای منطقه به سوی خود اثر زیادی گذاشته بود و روابط میان کشورهای مـنطقه از جـمله ایـران و مصر را تحت تأثیر خود قرار داده بود.در واقع دو کشور ایران و مصر با قرارگرفتن در کمربند شکنندهء خـاورمیانه،دسـتخوش رقابت دو ابرقدرت شده بودند.در این میان مسائل منطقهای نیز زمینه را برای گـسترش تـیرگی روابـط دو کشور فراهم ساخت.با درگیری مصر در سیاستهای عربی منطقه،به ویژه پس از پیمان بغداد،هـویت مـصر بـه شدت با عربیسم درهم آمیخت و این سیاست باعث صراحت مصر در سیاست خـارجی خـود و بیاحتیاطی در سیاستهایش نسبت به ایران شد.این اختلاف، بر سر مسئلهء رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید و مـنجر بـه قطع روابط شد.در این زمان وجود یـک نـظام شـاهنشاهی محافظهکار طرفدار غرب در ایران و یک نظام انـقلابی در مـصر با رهبری یک شخصیت رادیکال چون ناصر به افزایش تنشها کمک میکرد؛زیـرا ایـران و مصر در تمام این مسائل مـنطقهای اخـتلافنظرهای بسیاری داشـتند کـه مـوجب واکنش و عملکردهای متفاوت و متضاد آنها در بـرابر مـسائل میشد.
جنگ ششروزه اعراب و رژیم صـهیونیستی و موضع پهلوی دوم در قبال آن
در اوایـل دههء 40 به واسطهء ناآرامیها در ایران کـه سرانجام منجر به واقـعهء خـونین 15 خرداد 1342 گردید مدتی روابط ایـران و رژیـم صهیونیستی دچار وقفه شد.اما پس از آنکه شاه توانست مخالفان را سرکوب و رژیم خـود را تـحکیم کند بار دیگر روابط دو کـشور گـسترش یـافت5 روند تـجاری رو بـه رشد ایران و رژیم صـهیونیستی، مـنافع سرشاری را برای رژیم صهیونیستی در بر داشت.در این سالها همکاریهای نظامی و اقتصادی دو کشور افزایش شـدیدی یـافت و رژیم صهیونیستی تبدیل به نخستین شـریک ایـران در مناسبات تـجاری شـد.در ایـن زمان نفت ایران بـرای رژیم صهیونیستی اهمیت زیادی داشت و رهبران این کشور تمام تلاش خود را برای تداوم جریان عـادی و مـطمئن آن به کار میبستند6. ارسال نفت ایـران بـه رژیـم صـهیونیستی در ایـن سالها نقش مـهمی در دشـمنی مصر با ایران داشت.لئونارد بایندر در این باره مینویسد: یکی از عوامل قطع رابطهء سیاسی ایران و مـصر ایـن بـود که ایران مقادیر زیادی نفت به اسـراییل مـیداد و از آن طـرف کـالاهای اسـراییل وارد مـیکرد.7
پی نوشتها:
1. علیزاده،حسین، بررسی توصیفی و تحلیلی تاریخ روابط ایـران و مـصر(دو قدرت منطقهای خاورمیانه)،تهران،وزارت امور خارجه،مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، 1384، صص 24-35
2. زارع، رضـا، ارتـباط ناشناخته:بررسی روابط رژیم پهـلوی و اسـراییل (1357-1327)،چـاپ اول،تهران،نظر، 1384، ص 81
3. اختریان،محمد، نقش امیر عباس هویدا در تحولات اجتماعی ایران،تـهران،عـلمی، 1375، ص 147
4. علیزاده، پیشین،ص 59
5. هوشنگ مهدی،عبد الرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 7531- 0031،چاپ ششم،تهران،پیکان، 1384، ص 154
6. زارع، پیشین، ص 132
7. گلجان،مهدی،عـباس نـوذری، ژئوپلیـتیک ایران در دوران جنگ سرد،تهران،امیر کبیر، 1386، ص 126