رانجیت سینگ نزدیکترین پیوندها را با کمپانی هند شرقی داشت و افسران انگلیسی آموزش نیروهای نظامی و سازماندهی ارتش او را به دست داشتند
رانجیت سینگ و پیوند او با استعمارگران
10 مهر 1402 ساعت 8:41
رانجیت سینگ نزدیکترین پیوندها را با کمپانی هند شرقی داشت و افسران انگلیسی آموزش نیروهای نظامی و سازماندهی ارتش او را به دست داشتند
موفقیت کمپانی هند شرقی و یا کشور استعمارگر انگلیس در هند، تنها مرهون اقدامات سیاسی و نظامی هند نبود. بلکه در مواردی وجود برخی از قدرتهای محا=لی که با هدف کسب منافع شخصی روی کار میآمدند نیز عامل مهمی در این موفقیت بود. رانجیت سینگ از جمله این قدرتهای محلی است:
«در آغاز سده نوزدهم رهبری سیکها در دست رانجیت سینگ قرار گرفت. رانجیت سینگ (۱۷۸۰ - ۱۸۳۹م.) پسر سردار یکی از واحدهای سیک به نام ماهان سینگ است. در ۱۲ سالگی با مرگ پدر جانشین او شد ولی قدرت در دست مادرش متمرکز بود که به عنوان قیم وی عمل میکرد. در ۱۷ سالگی مادرش را با سم به قتل رسانید و قدرت را خود به دست گرفت در سال ۱۸۰۲ به شهر آمریتسار حمله برد و با تصرف آن در مقام رهبری سیکها جای گرفت. در ۲۵ آوریل ۱۸۰۹ با سر چارلز متکالف، نماینده کمپانی هند شرقی بریتانیا پیمان دوستی امضا کرد و با حمایت انگلیسیها مناطق تحت اشغال سایر سرداران سیک را به تصرف درآورد. در سال ۱۸۱۲ خود را «راجه» و در سال ۱۸۱۹ «مهاراجه پنجاب» خواند و در همین سال کشمیر را نیز اشغال کرد. در سال ۱۸۲۳ دریافت خراج از شهر پیشاور را آغاز نمود. بدینسان، رانجیـت سینگ به قدرتی بلامنازع بدل شد و دولتی حایل در میان مستملکات کمپانی هند شرقی بریتانیا و افغانستان پدید ساخت که در آن زمان دشمن خطرناک و سرسخت انگلیسیها به شمار میرفت. رانجیت سینگ نزدیکترین پیوندها را با کمپانی هند شرقی داشت و افسران انگلیسی آموزش نیروهای نظامی و سازماندهی ارتش او را به دست داشتند. او بارها با مقامات عالیرتبه نظامی و سیاسی انگلیسی دیدار داشت و آخرین بار با لرد اوکلند، فرمانفرمای کل انگلیس در هند (۱۸۳۶-۱۸۴۲)، در لاهور دیدار کرد. این در آغاز تهاجم بزرگ انگلیسیها به افغانستان است که به اشغال سال ۱۸۳۹ کابل انجامید. با مفلوج شدن و مرگ رانجیت سینگ (۲۷ ژوئن ۱۸۳۹) استعمار انگلیس مقتدرترین متحد خود و استوارترین پایگاه خویش را در منطقه از دست داد.»
منبع: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، جلد 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1377، صص 153- 154
کد مطلب: 49336