بسیاری آغاز تاریخ استعمار هند را دوران تسلط انگلیس بر این کشور میدانند. در حالی که پیش از انگلیس بسیاری از کشورهای اروپایی نیز جهت استعمار هند گامهایی را برداشتند. پرتغالیها از جمله این کشورها بودند که جهانگیر پادشاه هند در ابتدا خطر آنها را چندان جدی نمیگرفت.
«جهانگیر خود را چنان نیرومند نمیدید که پرتغالیها را از سواحل و آبهای هند بیرون کند و لذا در آغاز سیاستی دوستانه با ایشان در پیش گرفت. او بـه میسیونرهای یسوعی، به ریاست کشیشی پرتغالی به نام پینهیرو اجازه داد که به همان آزادی اروپا در هند فعالیت کنند. میسیونرها که از زمان اکبر تکاپوی خود را در هند آغاز کرده و به سان دوران ایلخانان در ایران استراتژی مسیحی کردن پادشاهان "مغول" را دنبال میکردند، سخت طمع به گروش او به مسیحیت بستند. کار بدانجا کشـیـد کـه انجیلی فارسی به او اهدا کردند و در گزارشهای خود از مسیحی شدن قریب الوقوع جهانگیر لاف زدند. در اواخر سال ۱۶۰۷ جهانگیر برای ایجاد رابطه بیشتر با پرتغالیها یکی از دوستان شخصی خود به نام مقرب خان پسر شیخ بهادر را با مأموریت ایجاد رابطه با پرتغالیها راهی بندر سورت کرد. در این اثنا، انگلیسیها کاپیتان ویلیامها وکینز را، بـا نـامـهای از جیمز اول پادشاه انگلیس، به دربار جهانگیر اعزام داشتند. .ها وکینز در ماه اوت سال ۱۶۰۸ میلادی وارد بندر سورت شد. او به رغم کارشکنی شدید میسیونرهای پرتغالی سرانجام موفق شد خود را به دربار جهانگیر برساند و به حضور او بار یابد. جهانگیر، به رغم رویه دوستانهای که به ظاهر با پرتغالیها در پیش گرفته بود، سخت در اندیشه اخراج آنان از سواحل هند بود.»
منبع: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، جلد 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1377، صص 103- 104