در سال 1257 يعني در عهد محمد شاه، بار ديگر ميرزا ابو الحسن خان به وزارت دول خارجه منصوب ميشود. بايد توجه داشت كه در آغاز تشكيل، اين وزارت، سازمان اداري صحيحي نداشت. يعني دفتر و ثبت و ضبطي در كار نبود. بلكه معاهدات و اسناد مهمه را در خزانه دولتي ضبط ميكردند بقيه اسناد در دست صدراعظم و وزراي امور خارجه و منشيان ايشان بود.
از موقعي كه پاي نمايندگان خارجي به ايران باز شد فتحعلي شاه، ميرزا عبد الوهاب نشاط معتمد الدوله اصفهاني را كه منشي الممالك بود، به كفايت مهام خارجه و رسيدگي به امور سفرا معين نمود. ولي معتمد الدوله در اين سمت هيچوقت عنوان وزارتي مخصوص نداشت.در اوايل سال 1239 موقعي كه فتحعليشاه در اصفهان بود، حاجي ميرزا ابو الحسن خان شيرازي را به منصب وزارت دول خارجه منصوب نمود. گويا اين اولين مرتبهايست كه در تاريخ ايران جديد، نامي از وزير دول خارجه و وزارتي به اين اسم برده ميشود. حاجي ميرزا ابو الحسن خان كه خواهرزاده و داماد حاجي ابراهيم، كلانتر صدراعظم فتحعليشاه بود، يكبار به سفارت مخصوص به لندن رفت و بعد نيز در فعاليتهاي مختلف سياسي شركت جست و عهدنامه گلستان را از طرف دولت ايران امضا كرد. وي تا مرگ فتحعلي شاه عهدهدار وزارت دول خارجه بود. وي مدتي از بيم ميرزا ابو القاسم قايممقام ثاني، با سلطنت محمد شاه، روي موافق نشان نميداد. و همينكه قايممقام را بر مسند صدارت ديد، به حضرت عبد العظيم پناه جست ولي پس از قتل قايممقام، و روي كار آمدن حاجي ميرزا آقاسي، وي از بست خارج شد. در بدو صدارت حاجي، وزارت امور خارجه در عهده حاجي ميرزا مسعود انصاري گرمرودي آذربايجاني بود و وي دومين وزير دول خارجه ايران بود.
در سال 1257 يعني در عهد محمد شاه، بار ديگر ميرزا ابو الحسن خان به وزارت دول خارجه منصوب ميشود. بايد توجه داشت كه در آغاز تشكيل، اين وزارت، سازمان اداري صحيحي نداشت. يعني دفتر و ثبت و ضبطي در كار نبود. بلكه معاهدات و اسناد مهمه را در خزانه دولتي ضبط ميكردند بقيه اسناد در دست صدراعظم و وزراي امور خارجه و منشيان ايشان بود. و غالبا جزو نوشتهها و كاغذهاي شخصي ايشان از ميان ميرفت. خانم شيل در كتاب خود به اين آشفتگي اداري اشاره ميكند و مينويسد براي امضاء سندي، وزير خارجه مهر وزارتي را طلبيد معلوم شد كه مهر پيش خانم است، و او براي زيارت به حضرت عبد العظيم رفته است. پس از جلوس ناصر الدين شاه، در دوره اميركبير، مسعود انصاري همچنان در شغل وزارت خارجه برقرار ماند. پس از مرگ انصاري، كارهاي اين وزارت را اميركبير شخصا تصدي مينمود و ميرزا محمد عليخان، نايب امير، وزارت خارجه را به عهده داشت.
ميرزا تقي خان اميركبير در دوره كوتاهي كه وزارت امور خارجه تحت نظر او اداره و رهبري ميشد (از ربيع الاول 1265 به بعد)، دست به يك رشته اقدامات اساسي زد و اندكاندك به دستور اين وزير ايراندوست، ثبت و ضبط آن منظم شد، ترتيب تذكره به شكل صحيحي مجرا گرديد. مأموران ايران در خارجه، موظف شدند كه از حوزه مأموريت خود و احوال اتباع ايران در آن حوزهها، همه ماهه اطلاعاتي صحيح و مرتب به وزارتخانه بفرستند و در باب جزئيات امور از امير، و دستگاه سياسي او در تهران دستور بگيرند. ثبت و ضبط مرتب وزارت امور خارجه ما، در حقيقت از دوره امير است. و قبل از آن تاريخ كمتر سند يا نوشتهاي بهجامانده است.از آنجا كه غيرت ملي امير، به سر حد كمال بود و هميشه ميخواست كه عرض و مال ايراني در خارج، از تعرض بيگانگان مصون بماند و مأمورين ايران در خارج مرتكب اعمالي نشوند كه نام ايران و ايراني به زشتي و خفت مشهور شود، فوق العاده در طرز رفتار ايشان دقت به خرج ميداد و غالبا با ارشاد و تحذير، ايشان را به راه راست ميخواند. اينك دستورهايي كه او خطاب به مأموران زيردست خود فرستاده است:
دستور العملي كه امير براي مأموريت ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني كارپرداز ايران در بمبئي داده است:
«از اينكه بعد از انقضاي معاهده تجارتي دولتين بهيتين ايران و انگليس بر وفق شروط عهدنامه مقرره تا به حال مأموري مخصوص تعيين نشده بود ... لهذا آن عاليجناب به موجب حكم محكم اقدس پادشاهي ... مأمور است كه به بندر بمبئي رفته در آنجا ... به حمايت و تقويت تجار و تبعه دولت عليه، اعم از مجاور و مسافر كه در بمبئي و ساير ممالك هندوستان هستند بپردازد. وظيفه آن عاليجاه اين است كه به هيچوجه من الوجوه از احوال آنها غافل نبوده و كمال حمايت و تقويت از آنها مينمايد ... از گرفتن تعارف و رشوه محترز بوده، مطلقا طمع و توقعي ننمايد. و اگر تقصيري از آنها صادر شود، مأذون و مرخص نيست كه آنها را به زجر و شكنجه و چوب متالم سازد. و اگر تقصير جزيي ست، او را چند روزي محبوس داشته مرخص كند. و اگر كلي است، او را روانه ايران نموده تقصير او را موافق تصديق جمعي شهود معتبر به عرض اولياي ابد مدت رساند تا موافق قانون ديوان عدالتخانه، تنبيه و سياست شود. وظيفه تجار تبعه دولت عليه ايران اين است كه جميع معاملات و دادوستد كه ميكنند، با اطلاع آن عاليجاه باشد. و در دفتر مخصوص ثبت نمايند و صد يك به دولت كارسازي نمايند. كليه رعاياي ايران بايد با پرداخت دهشاهي براي مدت يك سال تذكره بگيرند و در پايان سال، تذكره باطل خواهد شد و بايد تذكره تجديد شود. همچنين كارپرداز مكلف است كه دعاوي جزيي را حل و اختلافات كلي را براي رسيدگي به حكام شرع يران احاله نمايد. وقايع و اتفاقات را به اسرع اوقات همراه چاپار دولتي ماهبهماه بفرستيد، كارپرداز ميتواند سالي يك دفعه وكيلي امين به جاي خود تعيين و براي سركشي امورات اتباع ايران رهسپار كلكته شود. در ضمن نامه، امير به كارپرداز مينويسد كه چون در ايام عاشورا بين شيعه و سني منازعه روي ميدهد، قبلا عدهاي سرباز از حاكم بگيريد و راه كار بد را ببنديد و هرگاه يكي از اتباع ايران مرد، در حفظ ماترك او و رساندن آن به وارث مراقبت نمايند. همچنين اميركبير ضمن نامهاي كه به كارپرداز ايران مقيم هشتر خان نوشته، ميگويد: اينكه براي اين جانب ظرف آبپاشي فرستاده بود، اين چيزها مايه خرسندي و خشنودي اين جانب نميشود زيادي خدمتگزاري آن عاليجاه باعث مزيد ميل و محبت اين جانب است ... همچنين به كارپرداز، ضمن تعاليم و دستورهاي گوناگون ميگويد نگذاريد افراد هرزه بيكاره به آن طرف بروند. و از دادن تذكره به آدمهاي فاسد جلوگيري كنيد و پرچم شير و خورشيد ايران را، در ارزنة الروم برافرازيد.در سال 1267 ظاهرا ناصر الدين شاه براي كاستن از نفوذ و قدرت معنوي امير، وزارت خارجه را به ميرزا محمد علي خان شيرازي كه نيابت آن وزارتخانه را به عهده داشت ميسپارد، و اميركبير با تاييد اين معني به نمايندگان كشورهاي بزرگ، وزير جديد امور خارجه را معرفي مينمايد.»