کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

وقتی عثمانی ها گوش و بینی سفیران ایران را بریدند؟!

21 مهر 1402 ساعت 16:39

در سال 961 هجري (1553 ميلادي)، شركت جديد التاسيس «بازرگانان حادثه‌جو»، نقشه يك دريانوردي تازه و عجيب را طرح نمودند. و با سه كشتي به منظور اكتشاف و تحقيق در احوال بخشهاي شمالي آسيا، راه دريا پيش گرفتند. از اين سه كشتی دو تای آن پايان غم‌انگيزی داشت و به مقصد نرسيد.



پس از پيماني كه بين شاه اسماعيل و پادشاه گرجستان و سلطان مصر و علاء الدوله، عليه سلطان عثماني بسته شد، شاه اسماعيل آماده نبرد با تركان شد.
«سفيراني با هدايا نزد سليم فرستاد كه در آن هنگام در آماسيه بود. و هدايا عبارت بود از دبوسي از يك پارچه زر و زين و شمشيري مرصع با نامه‌اي بدين مضمون: اسماعيل پادشاه بزرگ ايرانيان، اين هدايا را به تو اي سليم، مي‌فرستد كه مناسب با شأن و مقام تست. زيرا كه اين هدايا به ملك تو مي‌ارزد. و اگر تو مردي دليري، آنها را خوب نگه‌دار. زيرا من مي‌آيم و آنها را از تو مي‌ستانم و سرير سلطنت را كه غصب كرده‌اي بر باد مي‌دهم چه شايسته آن است كه دهقان‌زادگان بر آن همه ولايت فرمانروا باشند؟» اين نامه چنان خشم سليم مغرور را برانگيخت كه مي‌خواست فرستادگان او را به قتل برساند. اما پاشاها او را از اين كار بازداشتند. با اين همه، از شدت غضب فرمان داد كه گوش و بيني سفيران ايران را بريدند و ايشان را با آن حال، با نامه‌اي بدين مضمون نزد اسماعيل بازگردانيدند: «سليم سلطان اعظم تركان بي‌آن كه به عوعوي سگ اعتنا كند، پاسخ او را چنين مي‌دهد: اگر او قدم بدين ديار نهد، با او همان معامله را خواهم كرد كه سلف من محمد با سلف او اوزون حسن به جا آورد.»
بانوژ. اي‌هزلتين تحت عنوان ممالك محروسه ايران، اجمالا از تاريخچه مناسبات سياسي و اقتصادي ايران با ممالك غرب سخن مي‌گويد به نظر وي در دوره قرون‌وسطي و در آغاز قرون جديد، اطلاعات اروپاييان از ايران و ممالك شرقي بسيار محدود و آميخته با تخيلات و افسانه‌هاي فراوان بود. ماركوپولو سياح ونيزي كه در قرن 13 ميلادي به ايران و ديگر ممالك شرقي مسافرت كرده است، در سفرنامه خود مطالب جالبي از وضع شهرها و كيفيت مسافرت خود و اوضاع اقتصادي و بازرگاني ايران به رشته تحرير كشيده و از تنگه‌ها و معبرهاي صعب كوهستاني ايران و بيابانهاي بي‌آب و علف و ديگر خصوصيات ايران مطالبي ذكر كرده است:
«در سال 961 هجري (1553 ميلادي)، شركت جديد التاسيس «بازرگانان حادثه‌جو»، نقشه يك دريانوردي تازه و عجيب را طرح نمودند. و با سه كشتي به منظور اكتشاف و تحقيق در احوال بخشهاي شمالي آسيا، راه دريا پيش گرفتند. از اين سه كشتي دو تاي آن پايان غم‌انگيزي داشت و به مقصد نرسيد. ولي سومي به كشف راه شمالي روسيه توفيق يافت، و بدين طريق راه مسكو و از آنجا راه به درياي خزر گشوده گشت. چند سال بعد سرآنتوني جنكين‌سن توانست تا اقصي نقطه آسياي وسطا يعني تا بخارا پيش رود و به انگلستان مراجعت نمايد. در فكر او طرحهايي براي ايجاد يك راه بازرگاني خشكي از طريق روسيه به ايران موج مي‌زد ... در پايان قرن شانزدهم ميلادي، يك حس جغرافي‌شناسي و علاقه به جغرافيا در مردم انگليس پرورش يافته بود. و از آن به بعد پيوسته نقشه‌برداري جهان، كامل‌تر مي‌شد و خاورزمين كم‌كم در نظر اروپاييان از آن وضع افسانه‌وار و خيالي بيرون مي‌آمد. مع هذا در مورد ايران پيش آمد و اوضاع و احوال چنين شد كه مدتها بعد هم هنوز حالت افسانه‌اي و سحرانگيز آن باقي ماند. رابطه اروپا با هندوستان و چندي بعد با چين از راه دريا، پيوسته آسان‌تر و بيشتر مي‌شد. اما از ايران هنوز هم مردم فقط نامهايي مي‌دانستند. چه اين كشور خارج از شاه‌راهها، قرار گرفته بود. و مسافران فقط با كاروانهايي كه آهسته راه طلايي آنرا مي‌پيمودند، بدين سرزمين مي‌رسيدند. در راه سمرقند ... امكان داشت مسافرين از سرما منجمد شوند و بميرند. اما ديده پندار و خيال، عدلهاي شالهاي ابريشمي و قاليها را مي‌نگريست كه در پايان مسافرت از پشت شترها پايين ميآوردند.»

به نظر استاد نصر اله فلسفي ... از انقراض دولت ساساني تا حمله مغول، يعني در دوران حكومت خلفاي اموي و عباسي، در حقيقت ميان اروپا و ايران رابطه‌اي وجود نداشت. زيرا از طرفي پس از انقراض دولت روم غربي و در قسمت بزرگي از دوره قرون‌وسطا، اروپا، خود گرفتار ملوك الطوايفي و تاخت‌وتاز طوايف مختلف وحشيان و اختلافات سياسي و ديني دولتهاي نوبنياد بود. و اساسا به امور سياست خارجي و تجاري، خاصه با كشورهاي آسيا توجهي نمي‌كرد؛ از طرفي نيز حكومت ديني خلفاي اسلامي قاره اروپا را از ايران و كشورهاي مركزي و شرقي آسيا جدا ساخته و ميان وارث تمدنهاي درخشان ايران و روم كهن، ديواري كشيده بود.
در دوران جنگهاي صليبي (490 تا 669 ه) اروپا و آسيا به يكديگر نزديك‌تر شدند و نفوذ تمدن اسلامي به اروپا، مايه ايجاد روابط سياسي و تجاري ميان كشورهاي اين دو قاره شد. لكن تا زماني كه خلافت عباسي پايدار بود، بازار تجارت اروپا با ايران و ممالك شرقي آسيا، رونقي نداشت و بازرگانان اروپايي قدم از سواحل درياي روم اين سوتر نمي‌نهادند. پس از حمله مغول بر ايران، چون بنياد حكومت عباسيان سست شد، دولتهاي اروپايي كه دير زماني، از قدرت و نفوذ و توسعه اسلام در انديشه بودند و همواره ضعف و زوال آن را آرزو مي‌كردند، خرسند شدند. و با آن‌كه از بيم سيل بنيان‌كن مغول و خطر حمله آن قوم خونخوار به اروپا بر جان خود مي‌لرزيدند، در صدد برآمدند به هروسيله، خود را به مغول نزديك كنند و به دستياري ايشان كاخ اسلام را واژگون سازند. چنان‌كه پاپ اينوسان چهارم «1» به همين قصد در سال 343 ه يعني سال 1245 م. دو دسته از روحانيون عيسوي را نزد خان مغول روانه كرد ...
بعد از آن هم لوئي نهم، معروف به مقدس، پادشاه فرانسه، كه در سواحل درياي روم سرگرم جنگهاي مذهبي با مسلمانان بود، سفيراني چند به دربار خان مغول فرستاد ... پس از انقراض دولت عباسيان، دامنه روابط اروپا با آسيا وسعت گرفت و امپراتوران روم شرقي و پاپ و ساير پادشاهان و اميران اروپا، سفيران بسيار به دربار جانشينان چنگيز فرستادند و پاي مبلغان و سوداگران عيسوي، به خاك ايران باز شد و بازار تجارت اروپا با كشورهاي غربي آسيا و چين رونق گرفت. نامي‌ترين مسافران اين دوره، ماركوپولو جهانگرد ونيزي است كه از ايران به چين رفت و در خان بالغ (پكن) به خدمت قوبيلاي‌قاآن، پسر تولوي رسيد و بيست سال از جانب وي به كارهاي بزرگ كشوري مشغول بود، و در سال 695 ه (1295 م.) به اروپا بازگشت، و سفرنامه‌اش معروف است.
در دوره حكومت هلاكو خان و فرزندان وي، در ايران، رشته روابط سياسي سلاطين مغول با پاپ و پادشاهان اروپا استوارتر شد. زيرا ايلخانيان ايران چون با سلاطين مسلمان شام و مصر در جنگ بودند، مي‌كوشيدند كه پاپ و پادشاهان مسيحي اروپا را نيز با خود همداستان كنند و با ياري عيسويان، حكومتهاي اسلامي مصر و شام را براندازند. در اين دوره چون ايلخانان مغول با پادشاهان اروپا و كشورهاي عيسوي مذهب روابط دوستانه داشتند، بازار تجارت ايران با اروپا رونق گرفت و شهر تبريز يكي از مراكز بزرگ مبادلات تجاري گرديد. لكن همين‌كه تركان عثماني در سال 857 هجري (1453 م.) شهر قسطنطنيه را گرفتند و امپراتوري روم شرقي را برانداختند، بازار تجارت اروپا با مشرق، بسته شد و رشته روابط ايران و اروپا منقطع گشت. به همين سبب، اروپاييان نيز بر آن شدند كه براي رسيدن به هندوستان و چين و به دست آوردن امتعه آسيا، راهي ديگر پيدا كنند، و اين امر محرك كشف راه دريايي جنوب افريقا گرديد.


کد مطلب: 49350

آدرس مطلب :
https://www.cafetarikh.com/news/49350/وقتی-عثمانی-گوش-بینی-سفیران-ایران-بریدند

کافه تاریخ
  https://www.cafetarikh.com