آیتالله کنی در خاطرات خود و در رابطه با جو تهران در 15 خرداد آورده است: من اوایل خیابان ۱۵ خرداد فعلی بودم، داشتم تلفن میزدم که اولین حمله پلیس را مشاهده کردم دیدم ماشینهای پلیس آژیر کشان آمدند و برای اولین بار بود که ماشینهای پلیس را با این کیفیت و با آژیر و با حمله كذایی در تهران مشاهده کرده بودم
بعد از 15 خرداد 1342، جو بسیاری از شهرهای تهران متلاطم شد. علاوه بر شهرهای مذهبی، تهران به عنوان پایتخت کشور، شاهد بیشترین تلاطم و اعتراضات مردمی بود. برخی از افرادی که در آن روزها از نزدیک شاهد اتفاقات تهران بودند و یا خود به نوعی در آن اعتراضات حضور داشتند، جو آن روزهای تهران را اینگونه توصیف کردهاند:
«به طور کلی جو تهران حتی در خیابانهای بالای شهر متلاطم بود. ممکن است که بعضیها بگویند بستن مغازهها از سوی افرادی که انقلابی نبودند به طرفداری از امام نبوده، ممکن است عدهای هم این گونه بودند، ولی چون جو غالب تهران نسبت به رژیم و این موضوع حساس بود، خواه ناخواه چنین جوی اقتضا داشت که تهران تعطیل شود. تعطیلی نه به این معنا که مردم اعتصاب کنند و بروند در خانه بنشینند، بلکه مردم به خیابانها ریخته بودند. غیر از آنچه که ما در اطراف ناصر خسرو و بازار میدیدیم و میشنیدیم تظاهرات گسترده و عمومی بود و ساعت ۹ صبح بود که ما این خبر را شنیدیم. بلافاصله همین خبر که در بازار پخش شد، اول صبح بود که تازه بازاریها شروع میکردند به کار، یک دفعه تمام مغازهها بسته شد و همه به خیابانها ریختند، من میدیدم از طرف بازار جمعیت به طرف میدان ارک و خیابان ناصر خسرو و خیابان بوذر جمهوری سابق میآید که اکنون به همین مناسبت (اسم آن خیابان را پانزده خرداد میگویند.) من اوایل خیابان ۱۵ خرداد فعلی بودم، داشتم تلفن میزدم که اولین حمله پلیس را مشاهده کردم دیدم ماشینهای پلیس آژیر کشان آمدند و برای اولین بار بود که ماشینهای پلیس را با این کیفیت و با آژیر و با حمله كذایی در تهران مشاهده کرده بودم.»
منبع: محمدرضا مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، صص 112- 113