روابط فرهنگی اسرائیل با حکومت پهلوی، تحت تاثیر اهداف خاصی بود. این اهداف گرچه فرهنگی بودند؛ اما در بطن خود شامل اهداف سیاسی و اقتصادی مختلفی نیز بودند.. هدف نهایی از تمام این فعالیتها، تقویت جایگاه و نگرش مردم ایران نسبت به اسرائیل بود.
«اسرائیلیها با دعوت بسیاری از دانشگاهیان، صاحب منصبان، روزنامهنگاران، روشنفکران و دانشجویان ایرانی در پی دستاورد تبلیغاتی صهیونیسم پسندی بودند، تا از قبل این ترفندهای تبلیغاتی و دروغین میزان نفرت و خشم مردم مسلمان ایران و منطقه را نسبت به مهاجمان سفاک صهیونیست کاهش دهند. اما جز عدهای معدود، عموم مردم مسلمان ایران هیچگاه تحت تأثیر تبلیغات دروغین اسرائیل و مبلغان دستپرورده آنها قرار نگرفتند و همواره مواضع و گرایشهای ضد صهیونیستی عمیق و شدید خود را حفظ کردهاند. به هر روی، اسرائیلیها برای ایجاد یک پایگاه فرهنگی در داخل ایران تلاشهای فراوان کردند، اما به دلیل پایبندی مردم مسلمان ایران به اصول، ارزشها، آداب و فرهنگ ناب اسلامی، آنها هیچ گاه به نتایج دلخواه خود نرسیدند. بر این اساس صهیونیستها سرمایه گذاری در حوزه مسایل نظامی و اطلاعاتی را، بیش از همه، مطلوب و مطابق استراتژی خود ارزیابی کرده بودند. براساس این ارزیابی، استراتژیستهای کهنه کار صهیونی، ایران را تنها پایگاه امن، آرام و مطمئن اسرائیل در میان دریای مسلمانان و اعراب میدانستند. آنها برای حفظ و تقویت این پایگاه درصدد تبدیل آن به یک زرادخانه جنگی تحت نظارت و کنترل اسرائیل بودند. در راستای این ارزیابی، نظام اطلاعاتی صهیونیسم، طرح تجهیز ایران به سلاح اتمی را در دستور کار قرار داد.»
منبع: سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، صص 119- 120