ایرانیان به اطفال خود از سن 5تا20 سالگی سه چیز میآموختند. سوارکاری،تیراندازی و راستگویی. دروغگویی را بدینترتیب عیب میدانستند. دروغگو به دوزخ میرود. پس از آن قرضداری را زشتترین مـعایب مـیدانستند.زیرا معتقد بودند که فرد مقروض مجبور است همواره دروغ بگوید.مغان و آموزگاران به کودکان میآموختند که دروغ نگویند،وام نستانند، بدکاری و ستمگری روا مدارند.میهن و پادشاه خود را دوست بدارند،وفادار و مردم دوسـت بـاشند،میخواره و شکمباره و گدامنش و ژنده و چرکین بار نیایند.به آنان یاد میدادند که در معابر آب دهن نیفکنند،در آبها و رودها قضای حاجت ننمایند و در معابر چیزی نخورند.به اندازه بخورند و بنوشند،احترام پدر و مـادر را نـگاه دارند.بنا به گفتهء هرودوت هیچ پارسی تا بهحال پدر و مادر خود را نکشته است و اگر چنین حادثهای روی داده باشد حتما آن فرزند از تخمه آن پدر نبوده است.آنها باید پدر و مادر و پیران خاندان را احـترام کـنند. جـوان پارسی چون بدینسان پرورش مییافت در 20 سـالگی وارد دسـتهء سـپاهان میشد. پارسیان روز تولدشان را بیش از هر روز دیگر محترم میداشتند. در این روز بیشتر از سایر روزها غذا میپختند. گویا آنها پیش از آنکه دست به جـهانگیری بـزنند قـانونی داشتند که به موجب آن،آنان را موظف می کـرد کـه بیش از یک وعدهء کامل در شبانهروز نخورند. معمولا عادت نداشتند دیگ غذا را شب هنگام برسر سفره بیاورند تا مبادا زیـاد بـخورند.چـه عقیده داشتند که زیاد خوردن تن آدمیان را گزند میرساند.
منبع:تاریخ هرودوت،ترجمه دکتر هادی هدایتی،انتشارات دانشگاه تهران،1339،ج 1،بند 136.