بختیار یکی از گزینههای چالشبرانگیز حکومت در حل بحران سیاسی پیش آمده بود. با این حال امیدها نبست به او چندان پایدار نبود و بسیاری به او به دیده تردید مینگریستند. به خصوص آنکه برخی معتقد بودند او نیز یکی از حامیان اصلی شاه است.
«پنجشنبه، چهارم ژانویه (۱۴ دی 1357) یک روز پر از تناقض. سحرگاه با امید و اشتیاق فزاینده نسبت به بختیار آغاز شد. از دید خود من، روز امید به وفاداری، به تشکیل کابینهای ائتلافی به یاری دوستان و به ترغیب افراد متزلزل بود. اما در طول روز، هیجان فرو نشست و احساس سنگین ناامیدی تقریباً کامل از نو حاکم شد. سادهلوحی نیست که به بختیار بیندیشم: او، واپسین امید عقلانی و بر پایه نظام مشروطیت است. صرف گفتن همین مطلب، نشان دهنده شکنندگی آن است. از یک طرف، قلم عمده معامله در حال حذف شدن است: ارتش فشار میآورد تا مانع رفتن شاه شود. از سوی دیگر، از هم اینک به بختیار برچسب همکاری با شاه زدهاند و خشم و ناسزاست که بر وی و آنانی که جرئت همکاری با او را داشتهاند نثار میشود. سخنان و احساسات جناح مخالف عملاً مقاومت ناپذیر، تغییر نکرده است.»
منبع: دزموند هارنی، روحانی و شاه، ترجمه کاوه باسمنجی و کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتابسرا، 1377، ص 210