در یادداشتهای محرمانه ناصرالدین شاه که بسیار می خواندم، دیدم که بنا بر مناسبتی می نویسد:
« والی خراسان نوشته بود زنی رقیه نام در انقلاب مشهد بر عليه قشون دولت پیشقدم شده و او را دهباشی رقیه می نامند و تمام سرزنده ها و اوباش شهر از او اطاعت دارند. چون شبها بی پروا در خانه با اولاد خود تنها می خوابد، هرگاه اجازه فرمایند وسایل نابودی آن... زودتر فراهم می شود... . مرحوم قائم مقام، صدراعظم وقت به والی پاسخ می دهد: یا للعجب! آن زن را از دولتی پروا نیست و جناب شما را از آن زن پرواست... حیف باشد بر شهری که کمال دلیری کاسه دل مردان را سرشار و بر درون زنان ساری شده است چون آن جناب، فرمانفرمائی حکومت کند. بهتر است که آن زن را به حال خود گذارید و به سوی پایتخت رهسپار آیید زیرا ولایتی که هر روزه ترکتاز ازبک و افغان است آن چنان ماده شیرانش نیز در خور باشد تا بر نره پلنگان کوس بندد و راه بر انگلیس و روس بندد.»
منبع: اصرار سقوط احمد شاه، ص 119.