بر خلاف تصور رایج، دولت فرانسه هرگز با آغوش باز از حضرت امام خمینی (ره) در سال 1357 استقبال نکرد، بلکه به بهانههای مختلف در مسیر حرکت امام سنگ اندازی نیز میکرد. سند زیر همکاری دولت فرانسه با رژیم پهلوی در ایجاد محدودیت برای امام خمینی را نشان میدهد. در بخشی از سند میخوانیم: «دولت فرانسه به امام خمینی اعلام کرده که ادامه فعالیتهای وی علیه ایران که موجب اخلال خواهد شد در روابط ما با دولت ایران قابل تحمل نمیباشد و از خمینی خواسته شده که این روش را ترک نماید.»
امام خمینی در 14 مهر 1357 وارد پاریس شدند. دو روز بعد از آن، ادارهی کل سوم ساواک به مدیریت پرویز ثابتی خواستههای خود را در 9 بند برای ابلاغ به سرویس فرانسه به اداره همکاریهای ساواک اطلاع داد. این درخواست در 16 مهر ماه به اطلاع فرانسویها رسید. سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی فرانسه همراه با دولت فرانسه برای امام خمینی محدودیتهایی را در جهت خودداری از هر نوع فعالیت سیاسی قرار دادند. طبق مدارک و اسناد موجود دومارانش در اوایل ورود امام به پاریس با تیمسار کاوه مسئول خارجی ساواک در فرانسه دیدار میکند و به درخواست ساواک در تاریخ دوشنبه 17 مهرماه 1357 (9 اکتبر 1978) سرویس اطلاعاتی فرانسه (DST) شنود تلفنی اقامتگاه امام و برخی از فعالین سیاسی ایرانی مقیم آن کشور را آغاز کرد.1
دومارانش در دیدار با کاوه دو طرح را هم ارائه میدهد:
1) امام را به سوریه، لیبی و یا الجزایر بفرستند که شاه با لیبی و سوریه مخالفت میکند و میگوید که فعالیتهای آیتالله در فرانسه قابل کنترلتر است.
2) دومارانش با این ادعا که امام خمینی با کمونیستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد و میتوان ایشان را به ایتالیا فرستاد، طرح ترور امام را در آنجا پیشنهاد کرد. اما تیمسار کاوه رئیس ساواک نگران این است که با ترور ایشان، جو علیه شاه در داخل و خارج بدتر شود. بنابراین با این طرح هم مخالفت میشود. علاوه بر این ساواک باز هم درخواست کرد که اقامتگاه امام و افرادی را که به دیدن ایشان میروند بیشتر تحت نظر بگیرند اما رئیس اطلاعاتی فرانسه اظهار میکند که ما اینجا یک مشکل به نام دموکراسی داریم و میگوید که همین دموکراسی ما باعث شده که دستگاههای امنیتی ما نتوانند کارشان را به خوبی انجام دهند و موانع قانونی بسیاری را جلوی راه آنها قرار می دهد2
1. همان، ص 330 و سیر مبارزات امام خمینی (ره) به روایت اسناد ساواک، ص 553 و 554.
2. مطالعات سیاسی، ص 331، 348 و 349.